طراحی وب سایت محمد رضا آتشین صدف - کوهپایه
بهار دلها و چشمه های دانش است و آن است راه مستقیم، آن است مایه هدایت کسی که آن را پیشوای خود قرار دهد [امام علی علیه السلام ـ در توصیف قرآن ـ]

سرگذشت هایی از ایران 2040 (6)

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/21 12:12 صبح

 

شبنم زنی است در آستانه‌ی 39 سالگی و از آن دسته زنانی که اگر از او بپرسی راحت سنش را به تو می‌گوید. دبیر زیست‌شناسی است و دو سال پیش هم دبیر نمونه‌ی منطقه یک مشهد شد. شوهرش مهرداد 42 سال دارد و فروشگاه لوازم یدکی ماشین دارد و خوشبختانه ارث خوبی هم از پدرش که 6 سال پیش عمرش را داد به شما به او رسیده.

امشب وقتی مصطفی پسرشان رفت اتاقش و تنها شدند، شبنم سر صحبت را باز کرد. شبنم رک است و تو چند جمله‌ی کوتاه کل مطلب را می‌گوید و مهرداد هم که از بس صبح تا شب با مشتری‌های جورواجور سر و کله می‌زند، عاشق این خصلت او است.

- آقا مهرداد

- جانم

- می‌گم باید زن بگیری.

- چی؟ حالت خوبه؟

- این روشنک‌خانم همسایه‌مون.

- تو هم ما رو گرفتی!؟ چی می‌گی واسه‌ خودت؟

 

(راستی نگفتم. روشنک خانم همسایه‌ی مهرداد و شبنم است سه تا خانه بینشان فاصله است. 37 سال دارد و شوهرش را سه سال پیش تو تصادف از دست داد. راننده تاکسی بود. دو بچه دارد؛ پروانه (کلاس چهارم) و پرویز (کلاس اول). الان هم خودش تو بیمارستان کار خدماتی می‌کند.)

 

-شبنم خانم گفت: ببین تو که دستت به دهنت می‌رسه شکر خدا. دو خونواده که سهله چهارتاش رو هم می‌تونی خرجشو بدی.

- یعنی واقعا تو می‌خوای سرت هوو بیارم؟

- نگو هوووو! آدم یاد هیولا می‌افته.

- حالا حتما آدم باید یه زن بیوه رو بگیره. تو بپرس خرج ماهشون چقدر می‌شه، یه شماره حساب بگیر من ماه به ماه به حسابش پول می‌ریزم راضی شدی؟

- این خوبه ولی کافی نیست. من یه زنم. می‌فهمم. یه زن به یه مرد احتیاج داره که بهش تکیه کنه. مسئله فقط پول نیست. این طفلک که آدم آهنی نیست. دل داره. از اون گذشته بچه‌هاش یه پدر می‌خوان که بالا سرشون باشه.

- ببین من بدم نمی‌آد راستش، با هم که تعارف نداریم. ولی این بعدا مسئولیت می‌آره واسه من. می‌تونی تحمل کنی. این حسادت زنانه رو من ازش می‌ترسم.

- خودم می‌دونم. ولی دیگه دوره‌ی این حرفا گذشته. منم دوست دارم تو فقط مال من باشی ولی وقتی فکرشو می‌کنم می‌بینم وقتی ما می‌تونیم به این زن کمک کنیم، چرا بهش ظلم کنیم. منم راستش به خودم که نگاه می‌کنم می‌بینم پیش درگاه خدا روسیاهم، دستم خالیه. می‌خوام این کار ذخیره‌ی آخرتم باشه شاید خدا رحمش به ما بیاد و از گناهامون بگذره.

- بذار بیشتر فکر کنم.

- فکر کن. ولی باید بگیریش.

بعد شبنم دو انگشت وسط و اشاره‌اش را گازانبری کرد و کمی به جلو خم شد و دماغ مهرداد را لای خم بیرونی انگشتانش گرفت و فشار داد و به طرف خودش کشید و گفت:

- ولی از حالا بهت بگم. منو باید بیشتر دوست داشته باشی و گرنه این دماغ پت و پهنت رو، می‌کنم، می‌فرستم واسه مادرت...

مهرداد هم مثل همیشه تو این مواقع ریسه می‌رفت...

 

لینک: آیا چند همسری حق مرد است یا زن؟!

 




کلمات کلیدی : ایران، چند همسری، 2040

آیا چند همسری حق مرد است یا زن؟!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/18 11:6 عصر

 

استاد شهید مطهری (ره):

حق زن در چند همسری  

فزونی عدد زن آماده‌ ازدواج بر عدد مرد آماده‌ ازدواج برای طبقه زن تولید حق می‌کند و برای مردان و زنان‏ متاهل ایجاد وظیفه:

در این که حق تأهل از طبیعی‏ترین و اصیل‏ترین حقوق بشری است جای سخن‏ نیست. هر کسی اعم از زن یا مرد حق دارد زندگی خانوادگی داشته باشد، از داشتن زن یا شوهر و فرزند بهره‏مند باشد. همان طوری که حق دارد کار کند مسکن داشته باشد، از تعلیم و تربیت بهره‏مند شود، از بهداشت استفاده کند، امنیت و آزادی داشته باشد. اجتماع نه تنها نباید مانعی در راه استیفای این حقوق ایجاد کند، بلکه‏ باید وسیله‌ی تأمین این حقوق را فراهم سازد.

از نظر ما یک نقیصه بزرگ در اعلامیه جهانی حقوق بشر این است که به حق‏ "تأهل" توجهی نکرده است... این حق‏ مخصوصا از ناحیه‌ی زن بیشتر اهمیت دارد، زیرا زن بیش از مرد به داشتن‏ کانون خانوادگی نیازمند است... ازدواج برای مرد از جنبه‌ی مادی اهمیت دارد و برای زن از جنبه‏های معنوی و عاطفی. مرد اگر خانواده را از دست بدهد با فحشا و رفیقه‏بازی لااقل نیمی از احتیاجات‏ خود را بر می‏آورد، اما اهمیت خانواده برای زن بیش از اینهاست. زن اگر محیط خانوادگی را از دست‏ بدهد با فحشاء و رفیق بازی نمی‏تواند به هیچ وجه احتیاجات مادی و معنوی خود را، ولو به حداقل تأمین کند.

حق تأهل برای یک مرد، یعنی حق اشباع غریزه، حق همسر و شریک و همدل‏ داشتن، حق فرزند قانونی داشتن. اما حق تأهل برای یک زن ، علاوه بر همه‏‌ی این‌ها یعنی حق حامی و سرپرست داشتن، حق پشتوانه‌ی عواطف داشتن.

نتیجه این است که اگر تک‌ همسری تنها صورت قانونی ازدواج باشد، عملا گروه‏ زیادی از زنان از حق طبیعی انسانی خود (حق تأهل) محروم می‌مانند. تنها با قانون تجویز تعدد زوجات است (البته با شرایط خاصی که دارد) که این‏ حق طبیعی احیاء می‌گردد.[1]

 


[1] . نظام حقوق زن در اسلام، ص411-412

 

لینک‏‌های مرتبط:

1. دختران بى شوهر و بحران ناشى از محرومیت

2. انتقام

 




کلمات کلیدی : ازدواج مجدد، استاد شهید مطهری (ره)، نظام حقوق زن در اسلام، چند همسری

ازدواج موقت یا موقتا ازدواج!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/18 11:1 عصر

  

ساده لوحی است اگر فکر کنیم منشاء بحران جنسی جامعه‌ی ایرانی و جرم‌های کوچک و بزرگ مرتبط با این مسئله، فقط مجردها هستند. بازیگران روابط ناسالم جنسی جامعه‌ی ما از نگاه‌های معنی‌دار گرفته تا متلک و دختر/ پسر بازی و... خیلی اوقات متاهل‌ها هستند. مرد و زن. اما چرا؟

سبب‌های متعددی می‌تواند داشته باشد ولی از مهم‌ترین آنها چیزی است که می‌خواهم الان برایت بگویم. هر چند تلخ است، خیلی هم تلخ است ولی تا کی می‌توانیم پنهان کنیم یا نادیده بگیریم؟ چه فایده‌ای دارد؟ با نگفتن مشکل حل می‌شود؟

 قبل از آن یک نکته‌ی دیگر را هم باید بگویم. چرا تعداد طلاق در ازدواج‌های جوانان‌های ما بالاست؟ غیر از آن، امروزه واژه‌ای است که این طرف و آن طرف زیاد شنیده می‌شود. طلاق عاطفی. تو یک فیلمی که الان اسمش یادم نیست خانم نیکی کریمی به آقای محمدرضا فروتن می‌گفت: بیشتر ازدواج‌های که دور و برمان می‌بینیم طلاق‌های اعلام نشده است.

 علت طلاق عاطفی چیست؟ علت‌های مختلفی دارد که یکی از مهم‌ترین آنها که معمولا هم به آن توجه نمی‌شود چیزی است که پاسخ سوال قبلی هم هست. که الان می‌گویم.

پاسخ: مبنای بسیاری از ازدواج‌های کنونی در جامعه‌ی ما "فعلا به دادم برس تا بعد" است؛ مثلا پسر دارد از زور شهوت منفجر می‌شود یا دختر از زور تنهایی، و طبیعی است که تو این وضعیت بیشتر به فکر این هستند که فعلا این نیازشان بر طرف بشود. یعنی چنان تحت فشار هستند که نمی‌توانند درست جنبه‌های مختلف را که برای زندگی یک عمر لازم است ببینند بعد از مدتی که آن آتش‌ها فروکش کرد و به آرامشی رسیدند و گرد و غبارهای غریزی و عاطفی از برابر چشمانشان کنار رفت، تازه می‌بینند عجب اشتباهی کرده‌اند و این همانی نیست که دنبالش بوده‌اند. بعد راه می‌افتند تو پارک و پاساژ و زبان حالشان این است: "تو را رو خدا منو نجات بدین"

 البته این طور انتخاب یک مقدارش طبیعی است و طفلکی‌ها دست خودشان هم نیست و فکر نکنید صرفا با این برنامه‌های روان‌شناسی صدا و سیما و مقالات مجلات و توصیه‌های آخوندی هم قضیه حل می‌شود.

 به نظر من همه‌ی دخترها/ پسرها (به استثنای آنهایی که طبیعتشان طوری است که شهوتشان کلا کم است یا در شرایطی زندگی کرده یا می‌کنند که به لحاظ عاطفی اشباع هستند) حتی اگر امکان و توانایی ازدواج دائم را دارند، اول باید بروند، ازدواج موقت بکنند (یعنی جامعه باید به این بلوغ عقلی و دینی برسد که به آنها این اجازه را بدهد) تا مطمئن شوند که انتخابشان صرفا برای فرار از موقعیت فلاکت‌بار فعلی‌شان نیست و فشار غریزه و حس تنهایی و از این قبیل چیزها، کمترین نقش را در این انتخاب دارد، آن وقت ازدواج دائم بکنند.

اگر دوست دارید حرف های بیپردهی آیت الله حائری شیرازی در این زمینه را اینجا را ببینید.

 




کلمات کلیدی : ازدواج موقت، طلاق عاطفی، آیت الله حائری شیرازی

صیغه به توان دو!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/15 9:40 عصر

 

(منظورم از صیغه به توان دو، کارکرد دوم صیغه است.)

پیش از این یکی از کارکردهای ازدواج موقتی را عرض کردم. حالا کارکرد دوم:

استاد شهید مطهری:

ازدواج آزمایشی:

این ضرورت، اختصاص به ایام تحصیل ندارد، در شرایط دیگر نیز پیش‏ می‌آید. اصولا ممکن است زن و مردی که خیال دارند با هم به طور دائم ازدواج‏ کنند و نتوانسته‏اند نسبت به یکدیگر اطمینان کامل پیدا کنند، به عنوان ازدواج‏ آزمایشی برای مدت موقتی با هم ازدواج کنند. اگر اطمینان کامل به یکدیگر پیدا کردند ادامه می‌دهند و اگر نه از هم جدا می‌شوند.[1]

 

نوکر استاد شهید مطهری: خودت می‌بینی که الان تو بعضی خانواده‌های ایرانی دوران نامزدی (قبل از عقد) فرقی با بعد از عقد ندارد؛ یعنی پسر و دختر (اعتراف می‌کنم در این زمینه جنس پسرا کمی خراب‌تر است) به هوای این که به قول خودشان مدتی دیگر مال هم می‌شوند، هیچ حریمی بین خودشان باقی نمی‌گذارند. به نظر شما اگر صیغه برای خانواده‌های ما یک فحش نبود و این قانون الهی تو این مدت اجرا می‌شد، چه عیبی داشت؟ چه بر سر ما آمده که به جای آب زلال و گوارای چشمه به آب لجن مرداب بوگندو فرار می‌کنیم؟![2]

 


 [1] . نظام حقوق زن در اسلام، ص 61.

[2] . وبلاگ کوهپایه

 




کلمات کلیدی : شهید مطهری، ازدواج موقت، ازدواج دائم، صیغه، نظام حقوق زن در اسلام.

دختران ایرانی و ازدواج موقت

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/12 9:56 عصر

  

استاد شهید مطهری: [از ایراداتی که به ازدواج موقت می‌گیرند این است که] ازدواج موقت از طرف زنان و دختران ایرانی که شیعه مذهب می‌باشند، استقبال نشده است و آن را نوعی تحقیر برای خود دانسته‏اند، پس افکار عمومی خود مردم شیعه نیز آن را طرد می‌کند.

جواب این است که اولا منفوریت متعه در میان زنان، مولود سوء استفاده‏هایی است که مردان هوسران در این زمینه کرده‏اند و قانون باید جلو آنها را بگیرد.

ثانیا انتظار این که ازدواج موقت به اندازه ازدواج دائم استقبال شود، در صورتی که‏ فلسفه‌ی ازدواج موقت، عدم آمادگی یا عدم امکان طرفین یا یک طرف برای‏ ازدواج دائم است، انتظار بی‌جا و غلطی است.[1]

بدیهی است که ما طرفدار این قانون [ازدواج موقت] با این خصوصیات هستیم و اما این که مردم ما به نام این قانون سوء استفاده‏هایی کرده و می‌کنند، ربطی‏ به قانون ندارد. لغو این قانون، جلوی آن سوء استفاده‏ها را نمی‌گیرد بلکه‏ شکل آنها را عوض می‌کند. به علاوهی صدها مفاسدی که از خود لغو قانون‏ برمی‌خیزد.

ما نباید آنجا که انسان‌ها را باید اصلاح و آگاه کنیم به دلیل عدم عرضه و لیاقت در اصلاح انسان‌ها مرتبا به جان مواد قانونی بیفتیم، انسان‌ها را تبرئه کنیم و قوانین را مسئول بدانیم.[2]

  

[1] . نظام حقوق زن در اسلام، ص65

[2] . همان، ص58.

 

 





کلمات کلیدی : شهید مطهری، ازدواج موقت، دختران ایرانی

سرگذشتی از ایران 2040 (قسمت 5)

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/12 10:29 صبح

 

- خیلی ازت تعجب می‌کنم.

- چرا؟

- چه طور غیرتت قبول کرد... ببخشید هان...

- نه راحت باش جون تو. بگو

- با کسی ازدواج کنی که قبلا صیغه‌ی یه نفر دیگه بوده!

- یعنی کار حرومی کرده؟! خدا راضی، خودش راضی، ما چه کاره‌ایم؟!

- نه داداش مشکل تو نیست. رسم مردونگی ور افتاده. مرد هم مردای قدیم.

- داداش من این چیزی که تو بهش می‌گی مردونگی من بهش می‌گم حماقت. ولی بهت بر نخوره جون تو.

- ببین من بیست سالم بود، دیدم وضعم داره خراب می‌شه، ازدواج نکنم افتادم تو حروم جون تو. ولی ازدواج دائمی هم نمی‌تونستم، یعنی شرایطش رو نداشتم؛ نه کاری نه سربازی. رفتم با یه دختر به قول تو آک ازدواج موقت کردم. تا پارسال که بیست و پنج سالم شد. اون با پسر عمه‌اش ازدواج دائم کرد. بعد از یه سال هم من با این خانمم ازدواج دائم کردم و الان هم یه بچه تو راه داریم. این بده جون تو؟ نه عذاب کشیدم، نه عقده‌ای شدم، نه به خودم ور رفتم، نه چشمم دنبال ناموس مردم رفت، نه فکر ناجور کردم. من به این می‌گم مردونگی جون تو. هم دنیامو داشتم هم آخرتمو. عشق و حالمو کردم از راه حلال، خدا هم بهم ایول گفت جون تو.

- وایسا پیاده می‌شم. هنوز راه مونده. می‌رسونمت جون تو. نه خوبه جون تو.

 




کلمات کلیدی : ایران، 2040، ازدواج موقت، سرگذشت

زن کرایه ای!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/11 10:43 عصر



استاد شهید مطهری: معایب و مفاسدی برای نکاح منقطع ذکر شده از جمله این که نکاح منقطع. بر خلاف حیثیت و احترام زن است؛ زیرا نوعی کرایه‏ دادن آدم و جواز شرعی آدم فروشی است. خلاف حیثیت انسانی زن است که در مقابل وجهی که از مردی می‌گیرد وجود خود را در اختیار او قرار دهد.

 
این ایراد از همه عجیب‏ تر است.

اولا ازدواج موقت با مشخصاتی که در مقاله پیش گفتیم چه ربطی به اجاره و کرایه دارد و آیا محدودیت مدت ازدواج موجب می‌شود که از صورت ازدواج خارج و شکل‏ اجاره و کرایه به خود بگیرد؟ آیا چون حتما باید مهر معین و قطعی داشته‏ باشد کرایه و اجاره است؟ که اگر بدون مهر بود و مرد چیزی نثار زن نکرد، زن حیثیت انسان خود را باز یافته است؟ ما درباره‌ی مسئله‏ی مهر جداگانه‏ بحث خواهیم کرد.

از قضا، فقها تصریح کرده‏اند و قانون مدنی نیز بر همان اساس، مواد خود را تنظیم کرده است که ازدواج موقت و ازدواج دائم از لحاظ ماهیت قرارداد، هیچ‌گونه تفاوتی با هم ندارند و نباید داشته باشند. هر دو ازدواجند و هر دو باید با الفاظ مخصوص ازدواج صورت بگیرند و اگر نکاح منقطع را با صیغه‏های مخصوص اجاره و کرایه بخوانند باطل است.


ثانیا
از کی و چه تاریخی کرایه‏ی آدم منسوخ شده است؟ تمام خیاط‌ها و باربرها، تمام پزشک‌ها و کارشناس‌ها، تمام کارمندان دولت؛ از نخست وزیر گرفته تا کارمند دون رتبه، تمام کارگران کارخانه‏ها، آدم‌های کرایه‏ای هستند.


ثالثا
زنی که به اختیار و اراده‏ی خود با مرد بخصوصی عقد ازدواج موقت‏ می‏بندد آدم کرایه‏ای نیست و کاری بر خلاف حیثیت و شرافت انسانی نکرده‏ است، اگر می‌خواهید زن کرایه‏ای را بشناسید، اگر می‌خواهید بردگی زن را
ببینید به اروپا و امریکا سفر کنید و سری به کمپانی‏های فیلم‏برداری بزنید تا ببینید زن کرایه‏ای یعنی چه؟ ببینید چگونه کمپانی‌های مزبور حرکات زن، ژست‌های زن، اطوار زنانه‏ی زن، هنرهای جنسی زن را به معرض فروش می‌گذارند. بلیط‌هایی که شما برای سینماها و تاترها می‌خرید در حقیقت اجاره بهای‏ زن‌های کرایه‏ای را می‌پردازید.

ببینید در آنجا زن بدبخت برای این که پولی‏ بگیرد تن به چه کارهایی می‏دهد؟ مدت‌ها تحت نظر متخصصان کار آزموده و شریف باید رموز تحریکات جنسی را بیاموزد، بدن و روح و شخصیت خود را در اختیار یک مؤسسه پول درآوری قرار دهد برای این که مشتریان بیشتری برای آن مؤسسه‏ پیدا کند... زن کرایه‏ای آن زنی است که برای جلب مشتری برای یک مؤسسه‏ی اقتصادی با هزاران اطوار که اغلب آنها تصنعی و به خاطر انجام وظیفه مزدوری است روی‏ صفحه تلویزیون ظاهر می‌شود و به نفع یک کالای تجارتی تبلیغ می‌کند...

من نمی‌دانم چرا اگر زنی با شرایط آزاد با یک مرد، به طور موقت ازدواج کند زن کرایه‏ای محسوب می‌شود اما اگر زنی در یک عروسی یا شب‏نشینی در مقابل چشمان حریص هزار مرد و برای ارضای تمایلات جنسی آنها حنجره خود را پاره کند و هزار و یک نوع معلق بزند تا مزد معینی دریافت دارد زن‏ کرایه‏ای محسوب نمی‌شود؟

مجله زن روز در شماره 87 صفحه 8 رپورتاژی از زنی به نام مرضیه و مردی‏ به نام رضا تحت عنوان "زن کرایه‏ای" تهیه کرده است و بدبختی زن‏ بیچاره‏ای را شرح داده است... طبق اظهارات مرضیه، مردی هوسران و قسی القلب، زنی را به عنوان‏ این که می‌خواهد او را زوجه دائم خود قرار دهد و از او و فرزندان او حمایت‏ و سرپرستی کند اغفال کرده و بدون آن که زن بدبخت خواسته باشد او را به نام‏ این که صیغه کرده است مورد کامجویی و سپس بی‌اعتنائی قرار داده است.

اگر این اظهارات صحیح باشد، عقدی است باطل. مردی قسی، زنی بی‌خبر و بی‌اطلاع از قانون شرعی و عرفی را مورد تجاوز قرار داده و باید مجازات‏ شود. قبل از این که امثال رضاها مجازات شوند، باید تربیت شوند و قبل از آن که رضاها مجازات یا تربیت شوند باید مرضیه‏ها آگاهانیده شوند.

جنایتی که از قساوت مردی و بی‌خبری و غفلت زنی سرچشمه گرفته است چه‏ ربطی به قانون دارد که مجله‌ی زن روز قیافه حق به جانب به رضا می‌دهد و بعد نیز تیغ خود را متوجه قانون می‌کند آیا اگر قانون ازدواج موقت نمی‌بود، رضای قسی القلب مرضیه غافل و بی‏‌خبر را آرام می‌گذاشت؟ چرا از زیر بار تربیت و آگاهانیدن زن و مرد شانه خالی می‌کنید، حقوق و وظایف شرعی زن و مرد را کتمان می‌کنید و زنان بیچاره را اغفال کرده، یگانه‏ قانون حامی و راستگوی زن را دشمن او معرفی می‌کنید و با دست خود او، می‌خواهید یگانه پناهگاه او را بکوبید؟[1]

 


 [1] . نظام حقوق زن در اسلام، ص 65- 69 (با اندکی تلخیص).

 




کلمات کلیدی : شهید مطهری، ازدواج موقت، ازدواج دائم، زن کرایه ای

ازدواج موقت، ازدواج دائم را خفه می کند؟

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/10 11:25 عصر

 

وقتی این بحث را شروع کردم، بعضی دوستان برایم پیغام و بعضی پسغام گذاشتند که اگر ازدواج موقت رایج شود، دیگر کسی سراغ ازدواج دائم نمی‌رود. مگر آدم (بلانسبت تو) مغز خر خورده که بیاید خودش را پابند یک زندگی مشترک دائمی با کلی مسئولیت و دردسر بکند، در حالی که عیشش به راه است آن هم با مسئولیت محدود.

این حرف مثل این است که بگویی تا وقتی مسافرخانه و هتل هست چه کسی می‌رود سراغ این که برای خودش خانه بسازد؟! اگر کسی در این مثال تامل کند، قانع می‌شود ولی خوب چه می‌شود کرد؟ همه که مثل من و تو "های آی‌کیو" نیستند، پس اجازه بده کمی بیشتر درباره‌اش صحبت کنیم. بریم؟

ببین الان بازار دوست پسر/ دوست دختر بازی تو مملکت ما خوشبختانه حسابی گرم است. درست؟ جمله‌ی دکتر گلزاری را که پیش از این عرض کردم. شما هم به احتمال زیاد، پسرهایی را می‌شناسید که دوست دختر و احیانا کیس‌های متعددی را تجربه کرده‌اند، من از شما می‌پرسم آیا آنها این کار را تا همیشه ادامه می‌دهند یا بالاخره ازدواج می‌کنند؟

اصلا این به کنار. اگر تئوری دوستمان درست باشد، الان تو اروپا که ارضای نیاز جنسی به انواع و اقسامش میسر است، نبایستی هیچ ازدواج دائمی صورت می‌گرفت؛ مخصوصا کسانی مثل برادپیت و آنجلینا جولی!

در این جا دو نکته وجود دارد که توجه نداشتن به آنها باعث به وجود آمدن چنین نظرگاه نادرستی می‌شود؛

اول این که نیاز انسان به همسر گزینی تنها جسمی و جنسی نیست بلکه نیازهای عاطفی‌ای وجود دارد که ممکن است گاهی کمی دیرتر خوشان را نشان بدهند اما اگر اهمیت‌شان از نیازهای جنسی بیشتر نباشد، کمتر نیست و ازدواج موقت پاسخ مناسبی به آنها نمی‌دهد و لذا دائم همیشه به عنوان بهترین گزینه باقی خواهد ماند.

دوم این که آدم‌ها همان قدر که راحت‌طلب هستند،  همان قدر (و بلکه بیشتر) تمامیت‌خواه و انحصار طلب هستند. شما ببینید گاهی بعضی‌ها از این که طرف مورد علاقه‌شان به کس دیگری می‌رسد، چه کارها که نمی‌کنند! یا حتی بعضی بعد از این که از همسرشان جدا می‌شوند، باز بهشان بر می‌خورد که زن سابق‌شان با کس دیگری ازدواج کند.

در این زمینه حرف‌های بیشتری هست ولی نه الان من حوصله‌اش را دارم و نه اساسا فضای وبلاگی بحث اجازه می‌دهد، آدم روده درازی کند. تازه گفته‌اند: العاقل یکیفه الاشاره و الجاهل لایفیده المناره! (اینم عربی واسه دوستان عربی‌دان که بروند حالش را ببرند)

 

 

 




کلمات کلیدی : ازدواج موقت، ازدواج دائم، دوست دختر، دوست پسر

صبر یا صیغه؟

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/9 8:6 عصر

 

بعضی از دوستان که در لطافت طبعشان خلاف نیست، وقتی حرف ازدواج موقت به میان می‌آید، می‌گویند: چرا شما این قدر لی‌لی به لالای جوان‌ها می‌گذارید!؟ چرا آنها را به صبر و تقوی دعوت نمی‌کنید، تا وقتی که توان و شرایط ازدواج دائم را پیدا کنند. جوان‌های زیادی بوده‌اند که این دوران را با خویشتن‌داری و پارسایی طی کرده‌اند و الان هم زندگی خوبی دارند.

بهتر است پاسخی از زبان استاد شهید مطهری بشنویم. او در آن جا که بحث معیشت روحانیت پیش می‌آید و مسئله‌ای شبیه مسئله‌ی مورد بحث ما، نکته‌ای شنیدنی بیان می‌کند:

من اعتراف دارم که افراد استثنائی همواره بوده و هستند که علی‏رغم‏ شرایط سخت اقتصادی به وظائف خود عمل کرده و می‏کنند، از رقابت و مریدداری منزهند، ولی سخن در وضع افراد عادی و معمولی است. ضرورتی‏ ندارد که ما وضعی به وجود آوریم که فقط "نخبه"‏ها قادر بر حسن انجام وظیفه باشند.[1]

کمی بعد می‌فرمایند: ما معترفیم که هیچ چیزی جای تقوا و ایمان را نمی‏گیرد و ایمان و تقوا بسیاری از کمبودها را جبران می‏کند، ولی از طرف دیگر بنا نیست که ایمان و تقوا را جانشین همه چیز بدانیم. از هر چیزی فقط اثر خودش را باید انتظار داشت. نه معنی، جای ماده را به طور کامل پر می‏کند و نه‏ ماده، جای معنی را. در میان معنویات هم هیچ کدام جای دیگری را به طور کامل پر نمی‏کند. مثلا نه علم می‏تواند جانشین ایمان می‌شود و نه ایمان‏ می‏تواند جانشین علم گردد.[2] 

 [1] . ده گفتار، ص 307-308.
[2] . ده گفتار، ص 309

                                   سرگذشتی واقعی

 

 




کلمات کلیدی : شهید مطهری، ازدواج موقت، ازدواج دائم، صیغه، ده گفتار

سگان گشاده و سنگ ها بسته!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/9 12:20 صبح

 

سعدی (علیه الرحمه) در باب چهارم گلستان حکایتی آورده است، اینک:

یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و ثنایی برو بگفت. فرمود تا جامه ازو بر کنند و از ده به در کنند. مسکین برهنه به سرما همی رفت. سگان در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بر دارد و سگان دفع کند. در زمین یخ گرفته بود. عاجز شد. گفت: این چه حرامزاده مردمانند. سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته! امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید. گفت: ای حکیم از من چیزی بخواه. گفت: جامه‌ی خود می‌خواهم اگر انعام فرمایی. "رضینا من نوالک بالرحیل"[از بخشش و کرم تو فقط به سالم بازگشتن راضی شدیم].

امیدوار بود آدمی به خیر کسان         مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان

سالار دزدان را بر او رحمت آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستینی برو مزید کرد و درمی چند.

 

حالا تا حدودی حکایت جامعه‌ی ماست؛ سگان نفس و شهوت و شیطان گشاده و سنگ‌های ازدواج دائم و موقت و مجدد، بسته. به قول جناب لسان‌الغیب حافظ شیرازی: زهی طریقت و ملت، زهی شریعت و کیش


 

 

 

 

 




کلمات کلیدی : ازدواج مجدد، ازدواج موقت، ازدواج دائم، سعدی، گلستان، حافظ

<   <<   46   47   48   49   50   >>   >