طراحی وب سایت آن مرد... - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از خداوند دانش سودمند بخواهید و ازدانشی که بهره نمی دهد به خدا پناه ببرید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

آن مرد...

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 88/11/1 10:17 صبح

 

آن مرد زیر باران آمد.
دیشب هم زیر باران آمده بود.
چون چتر نداشت.
هیچ وقت هم نداشته است.
لیلا، دخترش، هم چتر ندارد.
لیلا زیر چتر نسترن، دختر همسایه،
                               از مدرسه، می‌آید خانه.

این مرد لیلایش را دوست دارد.
همیشه دوستش داشته است.
ولی لیلا با او حرف نمی‌زند.
نمی‌تواند حرف بزند.
چون خواب است؛
صبح زود که بیدار می‌شود
                                   بابا رفته است
و شب وقتی بابا می‌آید
                                  که او خواب رفته است.
بیچاره کارگر معدن!
...

لیلا دیروز این جای دلش درد گرفت.
این جای گلویش انگار چیزی گیر کرده بود.
وقتی،
نسترن، عصر با پدرش از خرید برگشته بود.
لیلا خیلی دلش می‌خواهد بفهمد 
                                              آخر "خرید" چه شکلی است.
...

این هم
صدای شاعر. چون من خودم خیلی دوست دارم همیشه شعر را با صدای شاعرش بشنوم. البته این فرمتش (amr) مال موبایل است. با Quick Time که حتما اجرا می شود. بعد ببخشید اگر کیفیتش کمی پایین است.اصلا بهتره از خیر نداشته اش بگذرم و حذفش کنم نه؟





کلمات کلیدی :