طراحی وب سایت محمد رضا آتشین صدف - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس در هر شب جمعه، سوره واقعه را بخواند، خداوند او را دوست بدارد و محبوب همه مردمانش گرداند، و هرگز در دنیا گرفتار درویشی، فقر، درماندگی و هیچ آفتی از آفات دنیا نخواهد شد و از همراه ان امیرمؤمنان خواهد بود. این سوره، ویژه امیرمؤمنان است وکسی در آنْ شریکش نیست. [امام صادق علیه السلام]

کتاب و کاربردهای دلپذیر آن!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/31 11:37 صبح

 

کتاب و کاربردهای دلپذیر آن!

 

یادداشتی از بنده که در نشریه پرسمان منتشر شده

 


 

 




کلمات کلیدی : کتاب، نشریه پرسمان، کاربرد

سطر یا سپید!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/30 5:24 عصر

 

 

 

 

 

دیروز نمایشنامه‌ی خشک‌سالی و دروغ را از کتابخانه گرفتم. خوندنش الان خیلی هیجان‌انگیزه اینکه دائما متوجه می‌شوم چه چیزی تو نمایش بود و اینجا نیست و بالعکس. سوالات زیادی دارم در این نمایش. از جمله اینکه کدام حرف‌های نویسنده واقعا برایش مهم‌تر بوده آنهایی که گفته یا آنهایی که نگفته. سطرها یا لابه لای سطرها؟


برای مثال:


1. توی پوستر نمایشنامه جمله‌ی اهورامزدا اومده ولی روی دروغ با ماژیک قرمز خط خطی شده. چرا؟

2. چرا با اینکه در جمله‌ی اهورا مزدا "دشمن" هم هست ولی در نمایش به آن پرداخته نشده.

3. دو سه شخصیت داریم که در نمایش حضور پنهان دارند: المیرا افشار، افشین شوهر اول آلا، اروف، دوست دختر آرش.

4. دو قصه‌ی تمثیلی از دنیای حیوانات در نمایش گفته شد یکی خرگوش کوچولو دیگر قورباغه‌ی دهان گشاد که به ظاهر ربطی به کل ماجرا ندارد ولی به نظرم دارد. ربطش چیه؟

...





کلمات کلیدی : خشک سالی و دروغ، نمایشنامه، اهورامزدا

ایران: خشک سالی و دروغ!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/29 12:12 عصر


یکی از دوستانم معروف به شکارچی از یکی از دوستان مشترکمان به نام جیگر بابا یه نمایشی بهش رسیده بود و اونم به من رسوند به نام "خشکسالی و دروغ". عجب نمایشیه پسر! متن محشری از محمد یعقوبی. نمایشنامه‌‌ای هنرمندانه و قوی به لحاظ ساختاری و عمیق به لحاظ تحلیل شخصیت‌ها و کنش‌های آنها و مسائل مهم بشری و روابط انسانی، غنی به لحاظ گزین‌گویه‌های ناب و تیکه‌های طنزآمیز کلامی و موقعیتی و  بالاخره به یاد ماندنی به جهت بازی‌های درخشان پیمان معادی، باران کوثری، علی سرابی، آیدا کیخایی که به نظر من از همه بهتر و تاثیرگذارتر بازی کرد مخصوصا در پرده‌ی آخر. (ناگفته نماند که کمی هم زهرمار قاتی این نمایش هست که فعلا تصمیم ندارم درباره‌اش صحبت کنم)


اسم نمایشنامه گرفته شده از دعای داریوش اول در حق ایران است که


اهورامزدا  این سرزمین را از دشمن، از خشک‌سالی و از دروغ دور بدارد.


نکته‌ی تازه‌ و جالبی که نویسنده با زبان آرش (پیمان معادی) می‌گوید این است که اصل دعا این بوده:

 

اهورامزدا به این سرزمین "میایاد" دشمن، خشک‌سالی، دروغ.


این یعنی چی؟ یعنی اینکه نبوده اونم آرزو می‌کرده هیچ وقت این چیزا نباشه ولی الان چی؟ الان همه‌‌ی اینا هست. پس باید بگه...

که آرش وقتی به اینجا سکوت می‌کنه چون متوجه می‌شه که امید اصلا به حرف‌های او گوش نمی‌کنه چون خوابش گرفته...

 

درباره‌ی اینکه چرا این جمله در نمایشنامه شنیده نمی‌شود با اینکه بیننده به شدت کنجکاو می‌شود که آن را بداند دو وجه به نظرم می‌رسد:


1. کارگردان سطح هنری کار را بالاتر می‌گیرد و از ایجاز استفاده می‌کند و حدس زدن جمله را به بیننده واگذار می‌کند که البته حدس زدنش برای بیننده‌ی باذکاوتی مثل بنده و شما خیلی سخت نیست (مخصوصا که بتوانی به نسخه‌ی چاپ شده‌ی نمایشنامه سرکی بکشی و ببینی که در آن جا نوشته شده:


الان باید بگه اهوارامزدا! این کشور را از دشمن، خشک‌سالی و دروغ نجات بده.


2. می‌دانید که برای مدتی این مجوز اجرای این نمایشنامه لغو می‌شود و صدور مجوز مجدد منوط به پاره‌ای از اصلاحات می‌شود و احتمالا این جمله از ترس اینکه سویه‌ی سیاسی داشته و تعریضی به حاکمیت باشد، حذف شده است.

به نظر خودم احتمال دوم قوی‌تر است چون همان طور که عرض کردم این جمله در متن مکتوب نمایشنامه و شاید هم در اجرای اول و دوم آن که (که من ندیده‌ام) آمده باشد.


 






کلمات کلیدی : ایران، دعا، نمایش، خشک سالی و دروغ، داریوش اول

سهم او از زندگی!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/28 1:21 صبح

 

عادت دارم باک ماشین شب خالی نماند تا اگر یک وقت اتفاقی پیش آمد مشکلی پیش نیاید. چند شب پیش باک ماشین تقریبا خالی بود، چراغ هشدارش سر شب که داشتم به خانه بر می‌گشتم روشن شده بود. خسته هم بودم ولی گفتم بروم بنزین بزنم برگردم. با لباس شخصی سوار شدم و حرکت کردم حدود ساعت 1 بود...

از پمپ بنزین که داشتم بیرون می‌آمدم دیدم خانمی چادری سمت راست ماشین کنار خیابان ایستاده. هنوز با او چند متر فاصله داشتم که نگاهش به من افتاد و آمد این طرف؛ یعنی سمت پنجره‌ی من ایستاد.


سرم را برگرداندم که خیابان را نگاه کنم که اگر وسیله‌ای نمی‌آید وارد خیابان شوم، آرام گفت: آقا منو تا یه کم جلوتر می‌رسونین؟ به نظر 24 یا 25 ساله می‌آمد. گفتم: بفرمایید.

سوار شد و حرکت کردیم. چند ثانیه بعد دستم را به طرف رادیوی ماشین بردم و روشن کردم. چند دقیقه بعد یک دفعه گفت: اوضاع کار و کاسبی خراب شده.

چیزی نگفتم. او هم ساکت ماند. دو سه دقیقه گذشت. گفت: شما نمی‌تونین یه ده‌ تومن بهم بدین. بهتون بر می‌گردونم! گفتم: ببخشید چیز زیادی همراهم نیست. دیدین که بنزین زدم.

و واقعا هم بیشتر از دو سه هزار تومن برام باقی نمانده بود.

گفتم: چرا دنبال یه کار درست و حسابی نمی‌رین؟

گفت: خیلی گشتم پیدا نکردم. سوادم کمه. دو سه جا هم که کار پیدا کردم ضامن معتبر می‌خواستن که نداشتم.


دیگر رسیده بودیم جایی که دور بر گردون بود و بایستی دور می‌زدم. گفتم: ببخشید من از اینجا باید دور بزنم.

گفت: پس من پیاده می‌شم.


ایستادم ولی پیاده نشد. گفت: خدا وکیلی نمی‌تونین بهم یه کمکی بکنین. هر کاری بخواین براتون می‌کنم.

بغض کرده بودم. دست کردم جیبم هر چی ته آن مانده بود در آوردم و به طرف عقب صندلی عقب گرفتم. گرفت و گفت: مرسی و پیاده شد.


دور زدم کمی دورتر که شدم از پنجره‌ی بغل نگاه کردم. سمند سفیدی برایش ایستاد و سوارش کرد و من ماندم و یک شب بی‌خوابی و یک غصه‌ی همیشگی برای او و خواهران دیگرم که سهمشان از زندگی این نباید باشد.

 






کلمات کلیدی :

فلسفه تطبیقی و ارشمیدس!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/27 3:12 عصر

 

 

 

 

چند روز پیش رفته بودم دانشگاه، ساعتی از پیش تعیین شده بود که دانشجوها برای رفع اشکال مراجعه کنند. صدای استاد همکاری از کلاس مجاور به اتاقی که من نشسته بودم می‌رسید. از نام‌هایی که می‌شنیدی به راحتی می‌فهمیدی که تاریخ فلسفه است آن هم یونان: فیثاغورث، پارمنیدس، گرگیاس، سقراط، افلاطون...

 

گاهی هم صوت زیبای ترتیلی در فضا طنین‌انداز می‌شد که از کلاس دیگری می‌آمد. ولی خب می‌دانستم که در آن ساعت تنها همین یک کلاس در آن بخش تشکیل می‌شد برای همین یک لحظه شک کردم که نکند صدا از همین کلاس باشد. گوش‌هایم را تیز کردم. شنیدم که استاد دارد از گفتگوی بین سقراط و تئتتوس می‌گوید و اینکه سقراط گفت: کاری که من می‌کنم مانند کار قابله‌ای است که به زاییدن زنان باردار کمک می کند; یعنی من با گفتگو و پرسش و پاسخ با مخاطب خویش در استذکار و یادآوری معرفت هایی که مخاطب با خودش دارد، به او کمک می‌کنم...


به اینجا که رسید یک دفعه نوای دلربای ترتیل رسای استاد در فضا پیچید که آیه‌ای را درباره‌ی "ذکر" ( فذّکر انما انت مذّکر: غاشیه/21) قرائت می‌کرد. اینجا بود که ناگهان معنای فلسفه‌ی تطبیقی که مدتی بود به آن می‌اندیشیدم بر من آشکار گشت و یک دفعه دلم به شدت برای ارشمیدس تنگ شد!


 





کلمات کلیدی : معرفت، سقراط، فلسفه تطبیقی، تاریخ فلسفه، یونان، فیثاغورث، پارمنیدس، گرگیاس، اافلاطون، تذکر، یادآوری

محور مختصات من!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/26 10:26 عصر

 

امشب که شب عزیز بخشش‌های بزرگ است (لیله الرغائب: اینو نوشتم که بعد یادم بمونه کی نوشتم.) یه مسئله‌ی ریاضی ذهنم رو به کار گرفته بود. با خودم گفتم محمدجان! تو ریاضی می‌گن با داشتن مختصات دو نقطه از یک خط می‌تونی اون رو دستگاه مختصات دکارتی رسم کنی. اگر محور X ها رو رشد مالی و مادی بگیریم که سمت راستش مثبته و سمت چپ منفی و محور Y ها را رشد معنوی بگیریم که رو به بالا یعنی خدا و بهشت و پایینش جهنم اولا خط سیر تو، توی کدوم یک از چهار قسمته بعدش شیبش چطوریه؟



 

دستگاه مختصات دکارتی

 

 

 


 




کلمات کلیدی : لیله الرغائب، محور مختصات

مدگرایی در پژوهش!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/25 11:31 عصر

 

سه گونه‌ی ادبی وجود دارد که پرمخاطب‌ترین گونه‌های ادبی هستند و بیش‌ترین تاثیر را بر باورها و عواطف ما دارند ولی کمترین کار علمی و پژوهش درباره‌ی آنها شده و می‌شود: طنز، نوحه و ترانه. جالب نیست؟! کمترین کار درباره‌ی تاثیرگذارترین (یا حداقل از تاثیرگذارترین) بخش ادبیات!


برای مثال وقتی شما سری بزنید به سایت نورمگز که از گسترده‌ترین بانک‌های اطلاعاتی کشور در زمینه‌ی نشریات علوم انسانی است و سه عنوان طنز، ترانه و نوحه را در نشریات علمی- پژوهشی جستجو کنید، می‌بینید که تعداد مواردی که پیدا می‌کنید به ترتیب 26، 8 و 0 است. باورتان می‌شود؟!


حالا شما بیایید سه واژه‌ی فوتبال، والیبال و بسکتبال را جستجو کنید. می‌بینید که به ترتیب 118، 45 و 34 مورد است. نمی‌خواهم بگویم چرا در این سه موضوع تحقیق شده نه می‌خواهم بگویم چرا در آن سه موضوع قبلی حداقل به اندازه‌ی این سه تا تحقیق نشده؟ و گرنه در خود این موضوعات (فوتبال و...) هم ما همچنان نیازمند پژوهش‌های بیشتری هستیم.

 

گاهی با خودم فکر می‌کنم مد و مدگرایی فقط در لباس و سر و وضع نیست گاهی در کارهای پژوهشی هم هست. در بعضی موضوعات کم اهمیت ده‌ها کتاب و مقاله نوشته شده ولی...

 

بی‌تعارف عرض کنم به کسی بر نخورد شاید بعضی از ما درباره‌ی بعضی موضوعات کاوش می‌کنیم چون کلاس دارد و بعضی موضوعات مهم وجود دارد که بی‌خیال از کنارشان رد می‌شویم چون...

 

 

چند نکته‌:


1. منظورم از گونه‌ی ادبی در اینجا معنای لغوی آن است نه معنای اصطلاحی و به معنای ژانر.

2. منظورم از نوحه و ترانه جنبه‌ی موسیقیایی و آوازی آنها نیست بلکه متن یا به تعبیر بهتر شعری آنهاست.

 






کلمات کلیدی : طنز، نوحه، ادبیات، مد، پژوهش، ترانه

عینک ضدخواب!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/24 3:4 عصر

 

 

                                                      

 

امروز با یکی از کارکردهای مهم عینک آشنا شدم. یکی از بچه‌ها که هر چند دقیقه از فرط خواب‌آلودگی چشمانش روی هم می‌رفت و حتی شستن دست و صورت هم افاقه‌ای نکرد. دیدم عینکش را درآورد و به چشمانش زد و من ناگهان به بینش تازه‌ای درباره‌ی عینک رسیدم. پوششی زیبا برای پنهان کردن پلک‌ها از استاد.

 





کلمات کلیدی : استاد، خواب، کلاس، عینک ضدخواب

موسیقی: سه کلمه حرف حساب!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/20 12:48 عصر

 

 

بعضی دوستان در ضمن بحث، اطلاعاتی درباره‌ی نظر اسلام در باب موسیقی خواستند. بدون منت عرض می‌کنم حدود 3 ساعت در اینترنت به روش‌های گوناگون گشته‌ام تا سه تا لینک مفید و معتبر در این زمینه پیدا کرده‌ام و در پایین آنها را می‌ذارم. این کمترین کاری بود که می‌توانستم برای شما خوانندگان گرامی وبلاگ ناقابلم انجام بدم. امیدوارم خوشتون بیاد.


بر اساس ترتیب زمانی


 


جایگاه موسیقی در اسلام (صوتی)


(15 دقیقه)

 

 

 



موسیقی و حامعه‌ی اسلامی (متن)


 

 

 

 


 

موسیقی و عرفان (صوتی)


(27 دقیقه)

 

 

 

 

همین الان خیلی فکر کردم! به نظرم رسید برای تکمیل بحث دو لینک مفید و نسبتا جامع که نظر مراجع بزرگوار تقلید را درباره ی پرسش های مختلف در باب موسیقی دارد، معرفی کنم.

 


پرسمان دانشجو



اسلام کوئیست

 

 

 





کلمات کلیدی : مقام معظم رهبری، فقه، اسلام، موسیقی، رحیم پور ازغدی، شهید بهشتی، عرفان

حکم شرعی موسیقی: تبیین یا تشویق؟!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/19 6:20 عصر


 

دوستم گفت: پس با این تفسیر حالا تو یه مورد واسم بگو که نگفتن یک حقیقت از گفتن آن بهتر باشه ببینم با این نظری که تو داری اصلا دیگه جایی واسه نگفتن می‌مونه.


گفتم: مثلا جایی که تقیه واجب باشه. توی زندگی اهل بیت (ع) داریم که مواردی یه شیعه‌ای می‌اومد خدمت حضرت و مسئله‌ای می‌پرسید ولی امام (ع) چون می‌دانست الان تو جمع جاسوس هست و اگر نظر شیعه رو بگه می‌فهمن این شیعه‌اس و جونش به خظر می‌افته نظر رایج را می‌گفت. یا مثلا داستان ازدواج شاه با یک زن ایتالیایی غیرمسلمان و نظر آیت الله بروجردی رو که شنیدی.

- آره.


(دوستانی که داستان را نشنیده‌اند اینجا از زبان آیت الله العظمی صافی گلپایگانی ببینند)


دوستم گفت: خب...

گفتم: البته شاید موارد دیگه‌ای هم باشه که مصداق نگفتن بهتر از گفتن باشه ولی من ندونم.

دوستم گفت: حالا اینو ولش کن. یه چیز دیگه می‌خوام بگم.

-  بگو.

-  گیرم حرف تو درست. گوش دادن بعضی موسیقی‌ها به شرط‌ها و شروط‌ها جایز. اما این معناش اینه که ما بیایم جوون‌هامون رو تشویق کنیم موسیقی گوش بدن؟

-   من کی تشویق کردم؟

-   وقتی تو فایل موسیقی می‌ذاری تو وبلاگت این یعنی چی؟


-  من می‌خوام بگم آقا این بی‌اشکاله. بذار یه مثال بزنم وقتی شهید مطهری کتاب مسئله‌ی حجاب رو می‌نویسه یکی از شاگرداش یه نقد تند روی اون می‌نویسه که خیلی خوندنیه. یه جایی طرف به شهید مطهری اشکال می‌گیره می‌گه فلان فصل کتابت تشویق زن‌ها به ورود به اجتماع مرداس که این از نظر اسلام ممدوح نیست. شهید مطهری در جواب بهش می‌گه تشویق نیست بلکه گفتن اینه که منعی نداره.


-  من هم خواستم بگم آقا طبق نظر مرجع تقلید من این جور موسیقی ها به تشخیص من منعی نداره همین و گرنه از من بپرسی من می‌گم اقا هر چقدر آدم موسیقی کمتر گوش بده بهتره. حضرت امام (ره) تو چهل حدیثشون می‌فرمایند: گوش کردن به موسیقی و آهنگ و به تعبیر خودشون تغنیات، اراده و عزم انسان برای خودسازی رو می‌گیره. ولی خود ایشون وقتی ازشون استفتا می‌شه موسیقی غیرمطرب رو حلال اعلم می‌کنن. یا مقام معظم رهبری می‌فرمایند: موسیقی یکی از راه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگیه. (البته به شرطها و شروطها).


مشکل ما اینجاست که نمی‌تونیم مسائل رو از هم تفکیک کنیم. یعنی بین نگاه فردی و خرد به قضیه و نگاه اجتماعی و کلان فرق نمی‌ذاریم. بین نگاه فقهی- قانونی و نگاه اخلاقی- عرفانی فرق نمی‌ذاریم، نه با نگاه اخلاقی و عرفانی صرف، جامعه، مدیریت صحیح دینی میشه و نه با نگاه فقهی صرف، فرد به رشد معنوی مطلوب می‌رسه. 


یه مثال از خودم بزنم. پسرم سوم راهنماییه. نمی‌ذارم موسیقی گوش بده. رم موبایلش رو ازش گرفتم چون موسیقی گذاشته بود و هی گوش می‌کرد. می‌گه بابا از آهنگ‌هایی که روی کامپیوترت داری برداشتم. بهش می‌گم نمی‌گم گوش دادن به اینها حرامه. حلاله ولی می‌گم تو سنی که تو هستی اینا هواییت می‌کنه ذهنت رو به چیزایی مشغول می‌کنه تو الان باید فکرت فقط روی درس و عبادت و ورزش باشه. (البته پدرسوخته یواشکی گوش می‌ده و خیال می‌کنه، نمی‌فهمم)

 

(وای پدرم در اومد یه مقاله می‌نوشتم کمتر وقتمو می‌گرفت، تازه پولشم می‌گرفتم)






کلمات کلیدی : مقام معظم رهبری، موسیقی، آیت الله بروجردی (ره)، امام خمینی (ره)

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >