ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/6/28 11:55 صبح
فرقه بهائیت به تازگی برای جذب جوانان در بعضی از مناطق گرمسیری ایران به ارسال تعدادی آب سردکن مبادرت میکند.
با تشکر از همهی برادران تلاشگر فرقهی بهائیت در همین زمینه بستهی پیشنهادیای داشتیم که امیدواریم در پیشرفت کارشان بسیار موثر باشد:
1. ارسال آب شیرینکن برای شیعیان قم.
2. ارسال آب گرمکن برای شیعیان قطب شمال و جنوب.
3. ارسال آب میوهگیر برای شیعیان لبنان.
4. ارسال پمپ آب برای شیعیان پاکستان.
5. ارسال آب یخکن (یخساز) برای شیعیان مناطق استوایی.
فعلا شیعیان این مناطق را داشته باشید تا بعدا برای بقیه هم یک فکری میکنیم.
کلی اطلاعات مستند دربارهی بهائیت
کلمات کلیدی :
طنز،
بهائیت،
شیعیان،
آب سرد کن،
آب گرم کن،
پمپ آب،
آبمیوه گیری،
ایران،
قم،
قطب جنوب،
قطب شمال،
پاکستان،
مناطق استوایی
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/6/24 10:55 صبح
من تنها آخوندی هستم که به قول خودش جواب سلامم را میدهد. دلیلش هم این است که رفاقتش با من مربوط به قبل از آخوند شدن من است. خودش میگوید. امید. فامیلی دوری با ما دارد و چهار سال دبیرستان در یک مدرسه بودیم. البته در دو کلاس. پسر! عجیب از آخوندها بدش میآید. میگوید: یاد بدهکاریهایش میافتد وقتی چشمش به آخوندی میافتد. هر کاری هم کردهام تا کمی دیدگاهش را عوض کنم فایده نداشته. لااقل تا حالا. چقدر بحث! چقدر جدل! یکیش هم این که میخواهم برایت تعریف کنم.
...
- آخه همین جوری که نمیشه آدم از کسی بدش بیاد. اون هم یه قشر. حتما یه دلیلی داره.
- دلیل میخوای؟ آره؟
- آره.
- در طول تاریخ همیشه طلا و تیغ و تسبیح کنار هم بودن.
- پس بالاخره حرف دلت رو زدی. اینو شنیدم. جملهی دکتر شریعتیه نه؟
- حالا هر کی.
- خب مگه اشکالی داره؟
- همهاش اشکاله.
- این که روزی شمشیر حمزه و ثروت خدیجه در خدمت دین محمد (ص) بود اشکالی داره؟ تازه همیشه هم این جوری که تو میگی نبوده. سه سال توی شعب ابیطالب دمار از مسلمونا در آوردن مشرکین. نشنیدی؟
- ولم کن بابا.
- نه جدا خوب فکر کن...
کلمات کلیدی :
آخوند،
تیغ،
تسبیح،
طلا،
دکتر شریعتی،
حمزه،
خدیجه،
حضرت محمد (ص)،
شعب ابی طالب
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/6/20 1:50 عصر

(این تصویر آرشیوی است!)
با معرفت، با مرام، لوطی، مشدی... آدم با شنیدن این کلمات فوری یاد پهلوانهای زورخانه یا داشمشدیهای قدیم با کت و شلوار و کفش قیصری و دستمال یزدی و سبیلهای کلفت میافتد و شاید آنها را تنها مصداق این کلمات بداند. ولی یک سوال.
یک استاد و مدرس معروف و برجسته که یک عمر تدریس کرده و ماهی n تومان بابت تدریس موظفی و هدایت پایاننامهها و مشاوره و سمینار و جلسه و کارهای مدیریتی و تدریس این طرف و آن طرف به عنوان استاد مدعو و... میگیرد، خانه از خودش دارد و ماشین شخصی و بچههایش را سر و سامان داده و پس اندازی و... حالا اگر بیاید و محض رضای خدا در مورد یکی دو تا از تدریسهایش که همچین درسهای شاقی نیستند و نیاز به شقالقمر ندارند، گذشت کند و دو سه تا از این تازه فارغالتحصیلهای با استعداد ننهمرده را معرفی کند یا از اعتبار و شهرتش استفاده کند به شکلی دیگر دستشان را جایی بند کند تا آنها هم یک حالی به زندگیشان بدهند و... این کار لوطیگری و مردانگی و معرفت و مرام و... نیست؟
کلمات کلیدی :
معرفت،
کفش قیصری،
سبیل کلفت،
پهلوان های زورخانه،
داش مشدی های قدیم،
استاد،
تدریس،
فارغ التحصیل،
دستمال یزدی
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/6/14 5:27 عصر

توی ماه رمضان، سریال مستند ظهور (The Arrivals) را فایلش را یکی از دوستان بهم داده بود دیدم. عجب چیزیه این فیلم پسر. مغز آدم سوت میکشه. وقتی آدم این فیلم را میبینه میفهمه که:
1. دجال که این قدر در روایات و نشانههای قبل از ظهور ازش صحبت شده کیه و یاوران امروزی او کیا هستند و چه جوری زمینهی آمدن او را فراهم میکنن؟
2. ارتباط صهیونیسم با فراعنهی مصر و جادوگران قدیم.
3. نقشهی عجیب و غریب که خانوادهی فراعنه برای دنیا داشتهاند دارند و چه ماهرانه اجرا کردهاند.
4. حقیقت اشیای پرندهی ناشناس و موجودات فرازمینی.
5. پشت پردهی نظریهی تکامل داروین.
6. ارتباط فامیلی بین بوش و اوباما و مدونا و ...
7. معانی رمزی نمادهای شیطانپرستی در معماری، موسیقی و سینما.
8. اسرائیل در اورشلیم دنبال چیه؟
9. ریشههای عمیق شیطان پرستی و ارتباط سران کشورهای بزرگ با جنها!
10. فراماسونرهای لاکردار کیا هستن و چیکار میکنن؟
11. ظهور چقدر نزدیکه!
...
من در این زمینه کم مطالعه نکرده و کم مستند ندیدهام ولی این سریال یه چیز دیگهس. اگر کسی این را نبینید نصف عمرش که چه عرض کنم لااقل 90 درصد عمرش بر فناست. دیگه خودت حساب کن. اگر پنجاه درصد مطالب این سریال حقیقت داشته باشد که دارد و بیشتر از این هم دارد، باز میبینی که خیلی از ما در چه خواب نازی بودیم تا حالا...
توضیحات بیشتر و دانلود یا خرید
توضیحات بیشتر و دانلود
کلمات کلیدی :
سریال ظهور،
The Arrivals،
دجال،
صهیونیسم،
فراماسونری،
شیطان پرستی،
مدونا،
تئوری تکامل داروین،
جادوگری،
ارتباط با جنیان،
موجودات فرازمینی،
اشیاء پرنده ناشناخته
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/6/4 1:2 عصر
بقا
ده دقیقه سکوت به احترام دوستان و نیاکانم
غژ و غژ گهوارههای کهنه و جرینگ جرینگ زنگولهها
دوست خوب من
وقتی مادری بمیرد قسمتی از فرزندانش را با خود زیر گل خواهد برد
ما باید مادرانمان را دوست بداریم
وقتی اخم میکنند و بیدلیل وسایل خانه را به هم میریزند
ما باید بدویم دستشان را بگیریم
تا مبادا که خدای نکرده تب کرده باشند
ماباید پدرانمان را دوست بداریم
برایشان دمپایی مرغوب بخریم
و وقتی دیدیم به نقطهای خیره ماندهاند برایشان یک استکان چای بریزیم
پدران، پدران، پدرانمان را
ما باید دوست بداریم
زندهیاد حسین پناهی
کلمات کلیدی :
پدر،
مادر،
حسین پناهی،
دمپایی مرغوب
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/6/1 5:33 عصر
خوش به حال سهراب
پدرش وقتی مرد، پاسبانها همه شاعر بودند
مرد بقال از او میپرسد، چند من خربزه میخواهد.
ولی سهراب به او میگوید: دل خوش سیری چند؟
ولی سهراب عزیز
پدرم وقتی مرد، پاسبانها همه هیتلر بودند!
مرد بقال دکانش را بست، تا نپرسد از من، آیا خربزه میخواهم؟
خوش به حالت سهراب
...
کلمات کلیدی :
پدر،
سهراب،
پاسبان،
شاعر،
بقال،
خربزه،
هیتلر
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/5/31 12:25 عصر
گفتهاند: این شاهزادهی هندی با دیدن سه نفر، با مصادیق بارز رنجهای انسان آشنا شد و از زندگی مرفه خود دست کشید و بودا شد و بودیسم به عنوان یک آیین از او باقی ماند. آن سه نفر عبارت بودند از یک پیر، یک بیمار، یک مرده. اگر بودا زنده بود و پدرم را میدید، هر سه رنج را با هم میدید؛ "پیرمرد بیماری که مرده است". و اگر لبخند رضایت و تسلیم او را میدید، شاید مسلمان میشد!

عکس پدرم با لباس بیمارستان لحظاتی قبل از یکی از ام آر آی های متعدد
کلمات کلیدی :
بودا،
بابا،
شاهزاده هندی،
بودیسم،
مسلمان
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/5/29 2:43 عصر
...
دلم عجیب گرفته است.
و هیچ چیز،
نه این دقایق خوشبو، که روی شاخهی نارنج میشود خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شببوست،
نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف
نمیرهاند.
و فکر میکنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد.
...
منظومه مسافر، سپهری
کلمات کلیدی :
سهراب سپهری،
غم پدر،
مسافر
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/5/28 1:15 عصر
دوست عزیزم سلام. طاعات و عبادات قبول. اگر برایت میسر بود امشب به نیت پدرم؛ حسنعلی فرزند علی نماز لیله الدفن را بخوان. ممنون. شب های قدر دعاگوی شما خواهم بود.
کلمات کلیدی :
پدر،
مرگ،
نماز لیله الدفن
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/5/27 1:0 عصر
- نظر تو دربارهی مشایی چیه؟
- دربارهی چیاش؟
- همین حرفایی که میزنه، سر و صدا میشه.
- مخالفم
- کلّا؟... یعنی به نظر تو همهی حرفاش غلطه؟... هیچ حرف جدیدی نداره؟
- ببین. یه نفر یه کتاب مینویسه میبره پیش یه عالم که بخونه نظرشو بده. چند روز بعد که میره کتاب رو پس بگیره، از عالمه میپرسه: نظرتون چیه؟ خوبه؟ عالمه بهش میگه: راستش تو این کتاب هم حرفای درست هست هم حرفای جدید. ولی مشکل اینه که حرفای درستش جدید نیست و حرفای جدیدش درست نیست...
- آقا چند تا میخوای؟
صدای شاگرد نانوایی بود.
- ده تا.
نانهایم را جمع کردم و راه افتادم و بقیهی حرفهایشان را نشنیدم ولی از نانوایی تا خانه، دائم توی ذهنم تکرار میشد. درست، جدید، درست، جدید... وقتی رسیدم، نانها را گذاشتم روی اپن آشپزخانه. دلم گرفته بود بدجور. رفتم توی اتاقم و یکی از فیلمهای مستربین را گذاشتم ببینم شاید کمی دلم وا شود...
کلمات کلیدی :
حرف های مشایی