چرا بیشتر ما معمولا مرغ همسایه را غاز می‌دانیم؟
با تشکر از دوستانی که نظرات خودشان را نوشتند و می‌نویسند.
نظر من:چون بیشتر ما آدم ها از همان اول دنبال غاز هستیم، بعد می‌بینیم این که داریم مرغ است. از طرفی بیشتر اوقات هم غاز همسایه مرغ است ولی ادای غاز را در می‌آورد.
وحید می‌گفت: وقتی چشمم به یه بوتیک می‌افته، حالم بد می‌شه؛ وحشت می‌کنم. باورت می‌شه؟
خندیدم و گفتم: تو می‌گی باورم می‌شه. ولی آخه چرا؟
گفت: دو روز پیش با خانمم رفتیم بازار. یه پالتو واسه خانمم قیمت کردیم گفت: 28 هزار تومن. یه کاپشن واسه خودم قیمت کردیم گفتش: 45 هزار تومن. یه گرمکن ورزشی با شلوارش واسه پسرم قیمت کردیم گفتش: 25 هزار تومن. یه جوراب شلواری واسه دختر کوچولوم قیمت کردیم، گفتش 18 هزار تومن. خلاصه دیگه فشارم افتاده بود. خانمم بنده خدا گفت: من هنوز پالتوی قبلیم خوبه، یه کم تعمیرش کنم رو به راه می‌شه. واسه احمدم فعلا گرمکن نمی‌خواد، همون کاپشنش خوبه، ساجده هم یکی دو تا جوراب شلواری داره، بسشه، حالا یکیشون یه کم کوچیک شده، اشکالی نداره. ولی تو یه کاپشن حتما می‌خوای. این دیگه اوراق شده. زیپش که خراب شده، دکمه‌هاش که کنده شده، اصلا بد رنگ شده. تو این زمستونی حتما باید یه کاپشن گرم بگیری.
دیگه نزدیک بود گریه‌ام بگیره. به خانمم گفتم: نه بابا همین خوبه می‌دم تعمیر. بعدشم هر روز دو سه لیوان چای دارچین می‌خورم می‌گن آدمو گرم می‌کنه بدجور. تا دارچینمون بخواد تموم بشه زمستون هم تموم شده...
خلاصه از دو روز پیش به این ور، یه بوتیک که می‌بینم انگاری که یه گوسفند، قصابی دیده.
گفتم: این دارچینو که گفتی، جدی گفتی؟
گفت: راستش منم شنیدم.
- پس یه لحظه وایسا.
- سلام. آقا ببخشید دارچین دارین؟
- آره.
- یه کم واسم بکش، قربون دستت.
- وحید جون یه کم پول باهات هست؟
- ای بابا، تو دیگه کی هستی؟
چرا بیشتر (یا همه‌ی) زیارت عاشوراهایی که بیشتر ما می‌خوانیم، نصفه، نیمه است؟
نادر که از سیمین جدا شد. ولی کسی می‌دونه ترمه بالاخره می‌خواد با کدوم یا چطوری زندگی کنه؟
عنوان مقاله‌ای از بنده در سایت تبیان، اگه حوصله داشتی...
اخبار ورزشی
در مسابقه‌ی فوتبالی که دیشب در ورزشگاه آزادی برگزار شد، دو تن از بازیکنان خوش‌نام و خوش سابقه، شب مسابقه را کم از صبح پادشاهی ندانسته، در قابل دیدگان حیرت‌زده‌ی میلیون‌ها ایرانی؛ مرد و زن و پسر و دختر و نوجوان و کودک، به همدیگر ترتیب اثر دادند. کمیته‌ی انضباطی محترم باشگاه نیز برای جلوگیری از روند رو به رشد این نوع حرکات ورزشی طی اطلاعیه‌ای مجازات‌های سنگین زیر را برای این دو بازیکن اهل حال در نظر گرفته است.
و در همین جا لازم است که از همه‌ی عزیزان کمیته محترم مزبور که وظیفه‌ی خود را نه عنوان نان‌خوران فوتبال بلکه به عنوان ایرانی، به عنوان مسلمان، به عنوان شیعه انجام دادند، مراتب قدردانی خود را ابراز داریم و آرزوی موفقیت رو به رشد هم برای آنها داشته باشیم.
خبر مرتبط
__________________________________________________________________
(1) البته به گفته‌ی بعضی کارشناسان دو سال دیگر، حداکثر زمان آن است و گرنه با توجه به فرهیختگی و دیانت بازیکنان ما بعید نیست در همین مسابقه‌ی بعدی اتفاق بیفتد.
باشگاههای فوتبال مجهز به موشک (ببخشید)پوشک می‌شوند.
به گزارش خبرنگار اعزامی خلانیوز، معاونت بهداشت و درمان اتحادیه‌ی باشگاههای باحال ایران، خبر داد که از این پس به بازیکنان محترمی که تصمیم داشته باشند، در زمین بازی، خود را تخلیه‌ی اطلاعاتی کنند، پوشک رایگان اعطا می‌شود. او ادامه داد با توجه به فرا رسیدن فصل سرما و دشواری فوق‌العاده‌ی خودکنترلی در چنین شرایط سوق‌الجیشی‌ای، تعداد پوشک‌های اهدایی تا دو عدد نیز قابل افزایش است.
وی خاطر نشان ساخت که همچنین برای رفاه حال بیشتر این عزیزان، احداث اتاقک‌هایی در کنار زمین بازی، در دستور کار قرار گرفته است. لازم به ذکر است که در هر یک از این اتاقک‌ها بسته‌هایی پیشنهادی در نظر گرفته شده است. محتوای این بسته‌ها به قرار زیر است:
1. پودر بچه جهت جلوگیری از سوختگی‌های احتمالی؛
2. قصرین‌های[1]شیک، با رنگ‌های شاد.
3. دستمال مرطوب برای سایر نیازهای بعضی عزیزان؛
گفتنی است در حاشیه‌ی این خبر آمده است که از بازیکنان محترم و بسیار با فرهنگی که مسئولان باشگاه‌ها را متوجه این مهم کردند، قدردانی و از مهیا نبودن این امکانات، در زمانی که آنها به آن نیاز داشتند، عذر خواهی گردید. آنها نیز که شدیدا تحت تاثیر احساسات رقیق خود قرار گرفته بودند، مقداری از ترانه‌ی زیبای مای بیبی را که در حفظ داشتند در دستگاه شور اجرا نمودند که با استقبال خوب شاهدان عینی مواجه شد:
ما نی‌نی کوچولوهای وروجک
راحتیم حالا با این پوشک
...(اینجا را دیگر یادشان نیامد)
با صدای دلنشین چسب
مای بیبی مای بیبی دوستت داریم
مای بیبی مای بیبی چقدر خوشحالیم
مای بیبی مای بیبی مثل گلها
با تو چه کیفی می‌کنیم ما نی‌نی‌ها
جدیده پی تی پی تی پی تی پیتا
منبع: خلانیوز
[1] . سامانه‌ای به شکل یکی از حیوانات؛ از قبیل خرگوش یا لاک‌پشت، دارای ظرفی قابل عزل و نصب، جهت تخلیه‌ی شدید اطلاعات به صورت کتبی.
برداشت اول:
کاش غصه تموم می‌شد.............
(صدایی از آن طرف گوشی)
- الو آرش.
- سلام. خوبی؟
- مرسی. چیه؟ امر؟
- هیچی. خواستم این آهنگ پیشوازتو گوش کنم. خیلی دوسش دارم. گوشیتو بذار رو ویبره. یکی دو بار دیگه هم می‌خوام زنگ بزنم. تو جواب نده!
- خل شدی!؟...
برداشت دوم:
دین دینگ دینگ..... (صدای زنگ خوردن گوشی، حدود یک دقیقه)
- چرا جواب نمی‌دی؟ طرف خودشو کشت.
- ولش کن. نسترنه. می‌خوام این آهنگ پیشوازمو گوش بده.
- ای بابا...
دو رویای هر شبه‌ی نویسندگان، پولدار شدن از راه نویسندگی و مشهور شدن است. اما راز رسیدن به این دو آرزو چیست؟
1. پولدار شدن: ازدواج با دختر ناشر. (اینجا را بخوانید)
2. مشهور شدن: خریدن همه‌ی نسخه‌های کتاب خود به صورت مستمر. (اینجا را بخوانید)
نکته: طبیعی است که اول باید پروژه‌ی اول را عملیاتی کرد و بعد دومی را.
مقاله‌ای از بنده که در سایت تبیان منتشر شده. اگه حوصله داشتی.
