آخ از اجاره خونه!

                          وقتی ادم پول اجاره خونه نداره!

داستان زیبای تله موش!

موش وقتی تله را دست مزرعه‌دار دید از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد. به سرعت به طرف بقیه‌ی دوستان رفت تا با هم راه چاره‌ای پیدا کنند. مرغ گفت: آقا موشه برات متاسفم. از این به بعد باید خیلی مواظب خودت باشی. به هر حال تله‌موش ربطی به من نداره.

گوسفند گفت: آقا موشه خودت خوب می‌دونی که تله‌موش ربطی به من نداره. من فقط می‌تونم برات دعا کنم که توش نیفتی؛

گاو هم سری تکان داد و گفت: من که تا حالا نشنیدم گاوی تو تله‌موش بیفته. این را گفت و زیر لب خنده‌ای کرد و دوباره مشغول چریدن شد.

سر شب، زن مزرعه‌دار برای کاری به انبار رفت. او در تاریکی متوجه نشد که دم مار خطرناکی به تله‌موش گیر کرده است. همین که به تله نزدیک شد، مار پایش را نیش زد. با صدای جیغ و داد زن، مزرعه‌دار از خواب پرید و فورا او را به بیمارستان رساند.

چند روز بعد، زن به خانه برگشت ولی هنوز تب داشت. زن همسایه گفت: برای قطع شدن تب، هیچ چیزی بهتر از سوپ مرغ نیست. طولی نکشید که بوی خوش سوپ مرغ در خانه پیچید. اما تب زن قطع نشد. بستگان او هم یکی پس از دیگری برای عیادت می‌آمدند و گاه وقت شام و ناهار می‌ماندند. به زودی بوی آبگوشت هم در فضای خانه به مشام می‌رسید.

بالاخره زن از دنیا رفت. افراد زیادی در مراسم خاک‌سپاری شرکت کردند. مرد مزرعه‌دار مجبور شد گاو را هم بر سر سفره‌ی میهمانان بیاورد. حالا موش به تنهایی در مزرعه زندگی می‌کرد و به حیوانات زبان بسته‌ای فکر می‌کرد که کاری به کار تله‌موش نداشتند. (1)

___________________________________________________________
(1) داستان را از اینترنت پیدا کردم و بارها بازنویسیدم و نتیجه گیری کردم. گفتم که نگی چرا نگفتی!

نتیجه‌گیری:
1. شاید مشکل دیگران چندان هم به ما بی‌ربط نباشد.
2. وقتی دیگران ما را در مشکلات تنها گذاشتند لازم نیست ما به فکر تلافی باشیم.
3. گاهی تله‌موش فقط تله‌موش نیست.

از اون حرفا!

1. پر زاغ در برابر دل بعضی آدم‌ها برف سپید است!

2. بعضی آدم‌ها (بلا نسبت) مثل سوسک هیچ وقت به بال‌هایشان نیاز پیدا نمی‌کنند!

3. دل سنگ شکست وقتی با شیشه‌ی نشکن روبرو شد!

4. داروی بی‌دردی یک سی‌سی معرفت است!

5. هر کس به علی (ع) چپ نگاه کرد از راه راست بیرون رفت!

6. خواب از بس بیداری کشیده بود، تمام روز خمیازه می‌کشید!

7. گاه عاقلانه‌ترین کار دیوانه شدن است!

8. ریشه آن قدر خواهش کرد تا بالاخره دل سنگ نرم شد!

9. از زن کمتری اگر به نامردی زنی را زنی!

10. عمر آدم همیشه قهرمان دو صد متر بوده است!

11. اگر آب از دستت چکه نکند، آبرویت چکه‌چکه می‌ریزد!

12. بدبین، بد خواهد دید!

بلاغت!

رفته بودم دفتر معاون آموزشی دانشکده. نامه را دادم دست منشی که برایم امضا بگیرد. گفت: حاج‌آقا چند دقیقه تشریف داشته باشین. آقای دکتر دارن نماز می‌خونن. هنوز یکی دو دقیقه نگذشته بود که تلفن زنگ زد و منشی گوشی را برداشت. کمی بعد دانشجوی دیگری وارد دفتر شد. معلوم بود بار اولش نیست که امروز می‌آید اینجا. چون تا منشی او را دید همین طور که گوشی دستش بود اشاره‌ به اتاق آقای دکتر کرد و با دستش ادای غذا خوردن را در آورد. بعد انگار چیزی یک دفعه یادش آمده باشد، به من نگاه کرد و فهمیدم گوشی دستش آمده که سوتی‌ داده ولی خوب دیگر کار از کار گذشته بود. به خودم گفتم به این می‌گویند بلاغت. یعنی سخن گفتن مطابق مقتضای حال.

نکته تغذیه: خوردن 11 مویز هر صبح ناشتا برای تقویت حافظه بسیار مفید است.

به این می گن دلیل قانع کننده!

نمی‌دانم یادداشت مظنه ی فی دکتری چنده الان!؟ را که دیده‌ای یا نه؟ درباره‌ی مبلغی که دانشگاه محترم تهران از دانشجویان بخت برگشته‌ای که خیر سرشان در آزمون دکتری قبول شده‌اند تحصیل می‌کند.

حالا دو خبر جدید:

 نظر وزارت علوم درباره ی نرخ بالای قیمت مصاحبه ی دکتری دانشگاه تهران

ابوالفضل حسنی مدیرکل دفتر گسترش آموزش عالی گفت:

1.  وزارت علوم نرخ متفاوت دانشگاه تهران با سایر دانشگاه‌ها در زمینه هزینه مصاحبه کنکور نیمه‌متمرکز دکتری را پیگیری می‌کند.

2. طی جلسه‌ای که با معاونان آموزشی دانشگاه‌های تهران داشتیم توافق شد دانشگاه‌ها هزینه‌های انجام مصاحبه کنکور نیمه‌متمرکز دکتری را یکسان اعلام کنند. این توافق به صورت کتبی به دانشگاه‌ها ابلاغ و مقرر شد هزینه مصاحبه در هر دانشگاه 25 هزار تومان باشد.

3. مغایرت نرخ 50 هزار تومانی دانشگاه تهران برای مصاحبه‌شوندگان کنکور نیمه‌متمرکز دکتری با آنچه در ابلاغیه وزارت علوم مورد تأکید قرار گرفته است، می‌تواند هم مورد قبول‌مان باشد و هم مورد قبول نباشد چون دانشگاه تهران پیش از آنکه هزینه 25 هزار تومانی برای مصاحبه در نظر گرفته شود، بر اساس نرخ 50 هزار تومانی عمل کرده بود.

4. با این وجود در زمینه یکسان‌سازی نرخ هزینه مصاحبه کنکور نیمه‌متمرکز دکتری با دانشگاه تهران صحبت می‌کنیم.

دلایل دانشگاه تهران در گرفتن مبلغ بالا برای مصاحبه ی دکتری

سید مهدی قمصری معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران گفت:در خصوص علت دریافت هزینه 50 هزار تومانی برای شرکت در مصاحبه کنکور دکتری، گفت: این مبلغی است که بر اساس مفاد مصاحبه از داوطلبان دریافت می شود و هزینه ای است که در واقع داوطلب به سیستم به منظور انجام مصاحبه تحمیل می کند.

توضیح واضحات:

با تشکر از دلایل بسیار قوی و قانع کننده‌ی این دانشگاه فاخر. پیشنهاد می‌کنم از طرف انجمن منطق ایران لوح افتخار به مدیران ذی ربط تقدیم شود.

 داستان مرتبط:

 همسایه‌ی ملا از او  خواست که کمی تا قسمتی برنج به او قرض دهد. ملا گفت ندارم. همسایه گفت: خودم همین الان دیدم یک گونی برنج بردی خانه. چرا می‌گویی ندارم. ملا گفت: راستش برنج‌ها خیس شده بودند پهن کردم روی طناب رخت که خشک بشوند.همسایه گفت: مگر می‌شود برنج را روی طناب پهن کرد!؟ ملا گفت: دلیل خواستی این هم دلیل. حالا می‌شود یا نمی‌شود بحث دیگری است.

ستاره بود، غزل بود...

ستاره بود، غزل بود
ترانه بود و تو بودی

هزار حادثه، اما
بهانه بود و تو بودی

تو بودی و شب قصه
تو بودی و تب پرواز

هزار آینه فریاد
هزار پنجره آواز
...

(اهورا ایمان)

خبرهای زمین به هوا!

خبر جدید:

به گزارش برنا؛ ساعت حدود یازده شب است که با صدای ناگهانی بلندگوهای هواپیما در پرواز اصفهان - تهران از خواب می‌پرم: مسافران محترم! من خلبان این پرواز هستم. به اطلاع شما می رسانم :بازی همین الان تمام شد و پرسپولیس بُرد! سوت و کف ِ مسافران جوان و حتی جا افتاده‌های ظاهراً تهرانی ِ هواپیما ... خلبان ! دوسِت داریم ، خلبان! دوسِت داریم. لینک خبر

خبر جدیدتر:
پیام‌هایی که احتمالا به زودی در پروازهای هوایی خواهیم شنید:

1. مسافران محترم ! من خلبان این پرواز هستم. به اطلاع شما می رسانم که یارانه‌های این ماه واریز شد.

مسافران: احمدی دوست داریم. احمدی دوست داریم...

2. مسافران محترم ! من خلبان این پرواز هستم. به اطلاع شما می رسانم که کارت‌های سوخت همین الان شارژ شد.

رویانیان دوست داریم. رویانیان دوست داریم...

3. مسافران محترم ! من خلبان این پرواز هستم. به اطلاع شما می رسانم که خوشبختانه امروز هم به خیر گذشت و آقای مشایی چیز جدیدی نفرمود.

مشایی دوست داریم. مشایی دوست داریم...

4. مسافران محترم ! من خلبان این پرواز هستم. به اطلاع شما می رسانم که شرایط حضور در لیگ بسکتبال اعلام شد.

بسکتبال دوست داریم. بسکتبال دوست داریم...

5. مسافران محترم ! من خلبان این پرواز هستم. به اطلاع شما می رسانم که اجاره خانه در تهران تا بیست درصد افزایش داشته است.

صابخونه دوست داریم. صابخونه دوست داریم...

6. مسافران محترم ! من خلبان این پرواز هستم. راستی مختار رو می‌بینید. آی که دلم خنک می‌شه این نامردها را بدون چتر نجات از هواپیمای هستی بیرون می‌اندازد.

مختارجون دوست داریم. مختارجون دوست داریم...

7. مسافران محترم ! من خلبان این پرواز هستم. قضیه‌ی ستایش چی شد؟ طاهر رو گرفتن؟

طاهر جون دوست داریم. طاهر جون دوست داریم...

...

مظنه ی فی مصاحبه دکتری چنده الان!؟

خبر جدید:
دانشجویانی که در مرحله نخست کنکور دکتری سال 90 پذیرفته می شوند موظف خواهند بود مبلغی را به عنوان هزینه مصاحبه شفاهی به حساب درآمدهای اختصاصی دانشگاههای مجری دوره دکتری واریز کنند.

برخی دانشگاههای دریافت کننده هزینه مصاحبه شفاهی کنکور دکتری:

1         دانشگاه  تهران             50 هزارتومان

2          صنعتی امیرکبیر           25 هزارتومان

3          صنعتی شریف             متعاقبا اعلام می شود

4          صنعتی خواجه نصیر       10 هزار تومان

5          علم و صنعت                 10 هزارتومان

6          شهید بهشتی              متعاقبا اعلام می شود

7          سمنان                       20 هزار تومان

8          شیراز                          10 هزار تومان

یک گلایه از دوستان اداره‌ی تعزیرات حکومتی: آخر چرا باید قیمت‌ یک جنس از دم یک راسته‌ی بازار تا ته آن این قدر متفاوت باشد؟

خبر جدیدتر:
اتاق اصناف مستقر در دانشگاه‌ها، جهت شفاف‌سازی و رفع هر گونه شبهه، طی اطلاعیه‌ای بسیار مهم، موارد مصرف مبالغ پرداختی آنها را اعلام نموده است که هم دانشجویان عزیز با رضایت کامل قلبی این مبلغ ناچیز را پرداخت کنند. (چون اگر راضی نباشند این پول برکتش) و هماین که شب‌ها با خیال راحت سر بر بالش بگذارند و خیالشان راحت باشد که پولشان صرف چیزها و امورات خوبی می‌شود.

در اینجا بالاترین مبلغ یعنی 50 هزارتومان که از طرف دانشگاه وزین و محترم تهران اعلام شده، مورد بررسی قرار می‌گیرد و بقیه‌ی دانشگاه‌ها را دیگر خودتان به همین صورت و البته با جدول تناسب حساب کنید.

1.  10 هزار تومان بابت نیل به افتخار ایستادن دم در دانشگاه تهران. مخصوصا این که ممکن است در همان وقت، عکسی از سر در دانشگاه گرفته شود برای چاپ روی اسکناس‌های جدید و اتفاقا شما هم در عکس افتاده باشید. که در آن صورت برای سال‌ها دیده خواهید بود.

2.  10 هزار تومان بابت حس خوبی که بعد از ورود به دانشگاه و قدم زدن در آن به شما دست می‌دهد.

3. 10 هزار تومان بابت خاطراتی که برای شما از این سفر علمی باقی می‌ماند و تا آخر عمر می‌توانید در هر مناسبتی دقایقی از دیده‌ها و شنیده‌ها و رخدادهای این بازدید را تعریف کنید و کلاس بگذارید و حالش را ببرید.

4.  10 هزار تومان بابت استفاده‌ی بهینه‌ی شما از سرویس بهداشتی دانشگاه. شامل:

• 2000 تومان بابت ورود به فضای معطر سرویس بهداشتی؛
  
• 2000 تومان بابت ورود بی‌دردسر به محل مورد نظر؛
  
• 2000 تومان بابت فایل‌های صوتی و تصویری که در محل مورد نظر اجرا می‌کنید؛
  
• 2000 تومان بابت خروج از محل مورد نظر در سلامتی کامل؛
  
• 2000 تومان بابت استفاده از مایع دستشویی با عطر و طعم میوه‌های فصل و نیز شستن دست‌ها با آب تهران که خوردن آن آرزوی هر شهرستانی است.
  

5.  10 هزار تومان بابت استراحت و خوابیدن شما دانشجویان عزیز روی چمن‌های فضای سبز دانشگاه در مدتی که منتظرید تا نوبتتان برسد.

در پایان امیدواریم که شما جزء قبولی‌های این دوره‌ی دانشگاه ما باشید. موفق باشید.

پاره کنم یا آتیش بزنم!؟

1

دختر برادرم کلاس پنجم است یک روز گفت: عمو یه کم ریاضی کمکم می‌کنی؟ (آخه من خان عموش هستم)...

ضمن درس، یک جایی، فرمول مساحت مثلث را لازم داشتیم که من یادم رفته بود. گفتم: عمو برو کتاب ریاضی کلاس چهارمت رو بیار اون جا نوشته. با خنده گفت: سوزوندمش. گفتم: چی رو؟

- ریاضی سال چهارم رو.

- واسه چی؟

- بدم می‌آد.

- تو که درست خوبه.

- آره ولی خوشم نمی‌آد.

- ریاضی رو تنها این بلا رو سرش آوردی؟

- نه. آخر سال که هر امتحان رو که می‌دم. با محمد (دادشش که الان کلاس دوم ابتداییه) می‌ریم تو کوچه آتیشش می‌زنیم.

- چطوری؟

- هیچی. یه کبریت روشن می‌کنم. یکی ازصفحه‌هاش رو آتیش می‌زنیم بعد دیگه همه‌ش می‌سوزه.

- خسته نباشی عمو...

2

دیروز محمد مهدی پسرم که کلاس اول راهنمایی است. خیلی جدی گفت: بابا به نظرت بعد از امتحان علوم کتابم رو پاره کنم یا آتیش بزنم؟ گفتم: واسه چی می‌خوای همچین کاری بکنی!؟

- بدم می‌آد ازش.

- تو که نمره‌هات از علوم خوبه؟

- آره ولی سخته.

کلی برایش فک زدم و نصیحت کردم و استدلال آوردم که کار غلطی است. ولی فکر کنم نظرش هنوز همان باشد.

3

امروز از در مدرسه‌ای راهنمایی می‌گذشتم. از کنار مدرسه جدولی چمن کاری شده، شروع می‌شد و پیش می‌رفت. روی چمن تکه‌ تکه شده‌ی یک کتاب ریاضی پراکنده بود که تکه بزرگه‌ی آن اندازه‌ی گوش یک دانش آموز سیزده- چهارده ساله بود.

با خودم گفتم: به به این هم از پیروان دینی که پیغمبرش (ص) فرمود: ز گهواره تا گور دانش بجوی و فرمود: فرشتگان بال‌های ‌خود را زیر پای طالب علم پهن می‌کنند و... این هم عشق و علاقه‌ی وارثان  ابن سینا و ابوریحان و رازی و خواجه نصیر و... به علم و دانش.

جا دارد از همه‌ی دست اندرکاران تعلیم و تربیت در ایران تشکر کرد و دست مریزاد گفت؛ از وزرات علوم و وزارت آموزش و پرورش و وزارت ارشاد و صدا و سیما گرفته تا والدینی مثل بنده. موفق باشیم واقعا!

چگونه میتوان یک قبض را دست شوهر داد!؟

1. فورا قبض را قایم کنید تا فعلا جلوی چشم نباشد.

2. دو رکعت نماز حاجت بخوانید جهت سلامتی شوهر در هر شرایطی؛

3. صدقه بدهید برای رفع بلا (اطمینان حاصل کنید که صندوقش کار می‌کند، اگر صندوق خانگی دارید که چه بهتر و از آن بهترتر که کلیدش هم پیش خودتان باشد!))

4. غذای مورد علاقه‌ی شوهرتان را بپزید و لباس مورد علاقه‌ی او را بپوشید. هر چند ممکن است شما هنوز به خاطر رفتار دیروز او از دستش ناراحت باشید و دلتان بخواهد سر به تنش نباشد ولی خوب یک همسر خوب باید در چنین مواقع دشواری شوهرش را درک کند.

5. چند لطیفه‌ی عالی در حد تیم ملی آماده کنید و در فواصل زمانی مختلف یکی بریزید روی دایره و اگر درباره‌ی زن‌ها باشد، بهتر جواب می‌دهد.

6. وقت عصرانه به جای چای هر روزه، گل گاو زبان دم کنید که هم مفرّح ذات است هم ممدّ حیات.

7. صحبت را با بیان نحوه‌ی واکنش همسایه‌ها نسبت به قبض‌هایی که برایشان آمده، شروع کنید. تا او هم یاد بگیرد (اگر واکنشی مثبت نشان داده‌اند) و از عاقبت آنها درس عبرت بگیرد (اگر واکنشی منفی‌ نشان داده‌اند).

8. مدتی درباره‌ی بی‌ارزش بودن مال دنیا و این که پول چرک کف دست است و این که دنیا محل گذر است و... برایش صحبت کنید.

9. یک نفس عمیق، یک لبخند محبت آمیز و همزمان قبض را خیلی آرام بدهید دستش.

10. منتظر چی هستید!؟ فورا به 115زنگ بزنید و تقاضای کمک کنید.

11. و احتیاطا به 125 و 110 هم زنگ بزنید. چون هیچ کس نمی‌تواند پیشی‌بینی کند، در این وضعیت شما دقیقا به کمک کدام یک از این‌ها بیشتر نیاز پیدا می‌کنید.

روابط عمومی وزارت بهداشت، درمان و مدیریت بحران خانواده