ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/12/19 6:5 عصر
محمد مهدی پسرم (13ساله) و زهرا دخترم (سه ساله) گاهی با هم دعوا میکنند. این دعواها هم همیشه یک جور تمام نمیشود. یکی از گونههای خاتمهیافتن این دعواها، پا در میانی بعضی از حیوانات اهلی یا وحشی است مثلا (جسارت است) خر، الاغ، گوزن و...
در این میان بدترین فحشی که زهرا به محمد مهدی داده است، چند روز پیش بود. وقتی که دیگر به نهایت عصبانیت رسیده بود: دوستات همه زشتن!
کلمات کلیدی :
فحش،
دوستان،
زشت،
زیبا
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/12/17 10:48 صبح
سلام. دوست داشتی این مصاحبه رو ببین. هر چند به نظر من نخونی بهتره. میل خودت.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/12/14 5:56 عصر
جناب بزبز قندی بعد از آن مشکلی که با آقا گرگه پیدا کرد و نزدیک بود شنگول و منگول و حبهی انگورش را از دست بدهد، تصمیم گرفت، مدت زمان غیبتش از خانه را کمتر کند. لذا مدتی بدو بدو کرد تا وام خودرویی برایش جور شد. خوشحال و خندان رفت سراغ یکی از نمایندگیهای شرکت سایپا برای تهیهی پیش فاکتور.
بعد از سلام و احوال پرسی، از متصدی فروش خواست که برایش یک صبای خوشگل در فاکتور بنویسد ولی متصدی فرمودند: برای خرید با وام بانکی فقط 132 و 111 فاکتور میشود. بز بیچاره به ناچار 132 را انتخاب کرد و گفت: دوگانه سوز لطفا ولی فرمودند: برای خرید با وام بانکی فقط یگانه سوز تحویل داده میشود. شاخهای بزبز قندی دیگر داشت خارخار می کرد.
در حالی که صدایش از عصبانیت میلرزید گفت: آخر چرا؟ 80 درصد قیمت خودرو توسط بانک و 20 درصد باقیمانده هم توسط خود من یک جا و به صورت جرینگی به حسابتان ریخته میشود. این دیگر چه فرقی با خرید نقدی دارد؟! دیگر چرا جنس مانده روی دستتان را به ما میاندازید؟ فرمودند: همینه که هست. داغه نخور داش!...
جناب بزبزقندی کمی سبک، سنگین کرد، دید دو و نیم میلیون تومان که سود باید به بانک بدهد، شرکت هم که ماشین را دویست، سیصد هزار تومان بالای قیمت بازار به او میفروشد! برای همین کلا بی خیال خودرو شد. بعد دو سه تا گزینه برای برخورد با نمایندگی سایپا به ذهنش خطور کرد. ولی وقتی به یاد مع مع شنگول و منگول و حبهی انگورش افتاد، راه آخری را برگزید و از نمایندگی خارج شد و خدا را شکر کرد که کاری دست نمایندگی و خودش نداده است. کاغذ معرفینامه را که بانک به او داده بود، از جیبش در آورد و دماغش را تمیز کرد و راهی خانه شد.
و سرانجام بزبز قندی قصهی ما با یکی از بچههای با مرام و معرفت محله که دوچرخه داشت، هماهنگ کرد که از فردا با هم بروند برای خرید که زود برگردد و بچهها زیاد در خانه تنها نباشند. این هم عکسی از این اولین روز این رویداد مهم.

کلمات کلیدی :
پراید،
بزبز قندی،
شرکت سایپا،
صبا،
132،
پیش فاکتور،
وام خودرو
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/12/12 4:1 عصر
1. به شیشه ی عقب ماشینتان یک آگهی بچسبانید که فروشی و زیر آن شماره ی همراهتان را بنویسید.
2. به همسایه ها و دوستان و آشنایان و فک و فامیل بسپارید.
3. به روزنامه ها آگهی بفرستید.
4. به بنگاه ها سر بزنید.
5. رئیس جمهور شوید.
توصیه ی کارشناسی:
توصیه می کنیم راه پنجم را در پیش بگیرید چون آسان تر است، زودتر به نتیجه می رسد و از همه مهم تر ماشینتان را به قیمت می خرند و نه به قیمت بز. تازه بعدشم می توانید کلی خیرات و مبرات کنید.
کلمات کلیدی :
ماشین،
فروش،
آگهی،
بنگاه،
رئیس جمهور
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/12/5 5:40 عصر
مدتی است برای نشریه پرسمان مطلبی می نویسم به نام "به حق حرف های نشنیده". از جمله در شماره 98 نشریه که فایل پی دی افش را اینجا گذاشته ام. امیدوارم خوشت بیاید.
کلمات کلیدی :
پرسمان،
کاریکلماتور
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/12/3 11:55 صبح
دیروز رفته بودم دنبال زهرا دخترم (سه ساله) مهد کودک. تو راه برگشتن. پیاده بودیم و به طرف ایستگاه اتوبوس می رفتیم. پرایدی کنار خیابان پارک بود. گفتم: زهرا جان بابا می خواد از این ماشینا بخره. با لحن کشدار اعتراض آمیزی گفت: نــــــــــــــــــه. گفتم چرا؟ گفت ماشین عروس بخر!
کلمات کلیدی :
دخترم،
پراید،
ماشین عروس
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/11/30 1:35 عصر
نشست علمی منطق جدید چیست؟ در دانشگاه ادیان قم در تاریخ پنچشنبه 28 بهمن 89
گزارش جلسه همراه با فایل چکیده سخنرانی اینجا
کلمات کلیدی :
منطق جدید،
نشست علمی،
دانشگاه ادیان قم
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/11/29 7:50 عصر


دیروز بعد از ظهر کتاب "داستان های شاهنامه برای نوجوانان" را خریدم برای پسرم. سوار اتوبوس شدم و نشستم. چند ایستگاه را رد کردیم و من مشغول ورق زدن کتاب بودم. آقایی که وسط اتوبوس سر پا ایستاده بود. گفت: تعجب می کنم از شما که روحانی هستید و کتاب شاهنامه رو خریده اید! گفتم: پسرم دویست سی صد قسمت جومونگ یک و دو را دیده به نظرت 150 صفحه هم از رستم ایرانی بخونه که فردوسی حکیم و شیعه ی مرتضا علی (ع) توصیف کرده تعجب داره!؟
کلمات کلیدی :
جومونگ،
رستم،
نوجوان
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/11/24 8:12 عصر
خانواده ای که پس از مدت ها دوندگی توانستند وام خرید خودرو جور کنند، پس از مراجعه به نمایندگی ایران خودرو، برای خرید پژو روآ، وقتی فهمیدند که شرکت به آنها به ده میلیون و دویست تومان می فروشد در حالی که در بازار به نه میلیون هم به زور خرید و فروش می شود و تازه بانک هم حداکثر هفت میلیون آن را به آنها می دهد و آنها هم چشمشان کور و دندشان نرم باید سه میلیون و دویست هزار تومان دیگر را از جای دیگری گدایی کنند و تازه بعد از همه ی این ها حدود دو نیم میلیون تومان هم باید سود بانک را بدهند؛ چند تا بد و بیراه بهداشتی به خودشان دادند که هوس خرید خودرو کرده اند و مقدار معتنابهی هم درود و سلام نثار بانک ملی ایران و ایران خودرو کردند و بعد به کشور خود برگشتند! و در اقدامی غیر نمادین اعتراض شدید خود را این گونه نشان دادند:

کلمات کلیدی :
ایران خودرو،
اعتراض،
پژو روآ
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/11/23 11:40 صبح
فرض کن همسایه ای داری که حدود سه سال است که تو کوچه ی پشتی شما می نشیند. و همیشه (حدود شصت هزار بار!) تو به او سلام کرده ای. اما هر بار که از کنار هم عبور می کنید، اگر تو سلام نکنی عمرا به تو سلام کند و همین طور به تو نگاه می کند و رد می شود. تو چه تحلیلی از این رفتار داری؟
کلمات کلیدی :
همسایه،
سلام