طراحی وب سایت همسایه - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، هرگاه بنده ای را دوست بدارد، او را از گناهانْ حفظ می کند و پاداشش را برابر چشمانش می نهد . [امام صادق علیه السلام]

دیگر مرا نمی بینی!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 93/10/16 8:40 عصر

دیروز همسایه‌ای را دیدم در پیاده‌روی خیابانی شلوغ، یعنی او مرا دید. یک کوچه آن طرف‌تر از ما زندگی می‌کند. طرفم آمد و سلامی و علیکی و با لبخند گفت: نمی‌بینمت. گفتم: ارادت دارم. در خدمتم. ولی من گاهی شما را می‌بینم. خندید و گفت ولی دیگه نمی‌بینی چون منم ماشین خریدم!

خندیدم. تا حالا از این زاویه به قضیه نگاه نکرده بودم. همان جا بخشی از پاسخ یکی از سوال‌های گاه به گاهم را گرفتم؛ اینکه چرا آدم‌های مشهور را کم پیش می‌آید، توی کوچه و خیابان ببینیم!






کلمات کلیدی : همسایه، ماشین، خرید ماشین، آدم های مشهور

خواستم دور بر نداری!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/12/8 11:34 عصر

 

ماشین را توی محوطه‌ی مجتمع پارک کردم و پیاده شدم. درِ عقب را باز کردم و کمی به طرف داخل خم شدم و یکی دو کتاب را که گذاشته بودم پشت شیشه‌ی عقب، روی رف پشت صندلی‌ها، برداشتم. وقتی سرم را از داخل ماشین بیرون آوردم، همسایه هم با پیکانش رسید. مرا که دید، ترمزی و سلامی کرد و با خنده از داخل قاب در، با لهجه‌ی شمالی‌اش گفت: این مثال رو از کجا اوردی؟

و صدای خنده‌اش را یک پرده بالاتر برد.

 

لبخندی و جواب سلامی و حدسی زدم که اشاره‌اش به برنامه‌ام در رادیو باشد؛ ولی خودم را زدم به آن راه و با لحن پرسشی آمیخته‌‌ی با تعجب گفتم: مثالِ...؟!

گفت: مثال کودک چهار ساله رو از کجا پیدا کردی؟ خیلی جالب بود.

و باز خندید

 

یادم آمد مثالی که به طنز درباره‌ی روش شاد کردن دیگران زده بودم؛ اینکه توی مهمانی از بچه‌ی چهارساله‌ات بخواه که تمام شعرهایی را که بلد است چندبار برای همه بخواند.

گفتم: آهان رادیو رو می‌گی؟

 

با همان خنده گفت: آره. من همیشه گوش می‌دم. تا حالا بهت نگفتم که دور بر نداری!

و هر دو خندیدیم و "با اجازه‌ای" گفت و رفت به طرف پارکینگش.

 





کلمات کلیدی : طنز، همسایه، رادیو معارف

فرار از همسایه با اسب!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/5/9 1:29 عصر

 

 

فایل صوتی شنیدنی یکی از بهترین کارشناسان از رادیو معارف رسید!

 

 

 




کلمات کلیدی : فایل صوتی، همسایه، رادیو، رادیو معارف، اسب، فرار

سلام. عمرا!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/11/23 11:40 صبح

 

فرض کن همسایه ای داری که حدود سه سال است که تو کوچه ی  پشتی شما می  نشیند.  و همیشه (حدود شصت هزار بار!) تو به او سلام کرده ای. اما هر بار که از کنار هم عبور می کنید، اگر تو سلام نکنی عمرا به تو سلام کند و همین طور به تو نگاه می کند و  رد می شود. تو چه تحلیلی از این رفتار داری؟




کلمات کلیدی : همسایه، سلام