طراحی وب سایت محمد رضا آتشین صدف - کوهپایه
چون دنیا به کسى روى آرد ، نیکوییهاى دیگران را بدو به عاریت سپارد ، و چون بدو پشت نماید ، خوبیهاى او را برباید . [نهج البلاغه]

یک پُرس آرزوی مرگ!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 86/11/4 6:43 عصر


مدت مدیدی بود که نمی‌توانستم هضم کنم که در روزگاری که بعضی از ملّت، کرور کرور خرج می‌کنند تا چند روز شتر دوره‌گرد مرگ را سر بدُووونَند، بعضی آرزوی آن را داشته باشند
. حتی چندبار آبلیمو و آب‌جوش‌نبات همراه با لیمو عمانی هم خورده‌ام اما افاقه نکرده است!
اما خوشبختانه تازگی‌ها می‌بینم که عمل هضم این فقره، با موفقیت کامل صورت می‌گیرد. یعنی دیدم بنده‌خداها حق دارند. و این عزیزی که به قول شاعر گفتنی؛ گر روزی ببینمش، بگیرمش در بغل تنگ‌تنگ (شعر سپید، سپید بخت باد!) چه آثار و برکاتی دارد برای فرد و جامعه. اما برخی از آنها:
1. اگر فرد آرزومند مرگ، صاحب حرف و اندیشه‌ای باشد که تا ‌به ‌حال به هزار و یک دلیل محلّ توله سگ هم بدان گذاشته نشده، با درگذشت وی، تیتر اول روزنامه‌ها می‌شود.
2. اگر نویسنده یا شاعری باشد که از فرط بی‌پولی و صدها "بیِ" دیگر، کتاب‌هایش به زیور طبع آراسته نشده، به سرعت چاپ یا تجدید فراش (ببخشید تجدید چاپ) خواهند شد. پس می‌بینید که راست گفته‌اند: «که مرگ پایان کبوتر نیست.» وانگهی دعای هزاران نفر مرد و زن و صغیر و کبیر، مشتمل بر ناشر و طراح و صفحه‌آرا و صحّاف و کتابفروش بدرقه ی راه آخرت او خواهد شد که زهی سعادت عظمی.
3. با خط خوردن نام او از دفاتر ثبت احوال کشور، همه ی فضایل و کرامات عالم و آدم، اعم از داشته و نداشته برای وی ثبت و تمامی رذائل و پلشتی‌های داشته و نداشته، از دفتر دلها محو خواهد شد. و چه سخنرانی‌ها و چه بزرگداشت‌ها و چه همایش‌ها و سِمی ناهارهای که برایش برپا و چه ویژه‌نامه‌ها و پوسترهایی که به یادش چاپانده نمی‌شود. و باز خیل کثیری که از این سفره ی یک بار مصرف، به نوایی خواهند رسید و سیل دعای خیر...
4. با مرگ ما (دور از جان شما) به احتمال قریب به یقین پاسبان‌ها همه شاعر می‌شوند. و بقالی سر کوچه (کشمش داره، 666 سه تا شش داره، بچه که از خواب ...) از فرزندمان خواهد پرسید: چند من خربزه می‌خواهی؟
راستی کسی خبر دارد این روزها دل خوش سیری چند شده؟
- محمد! محمد! هی با توام بیدار شو! دیرت شد.
- چیه مادر؟ چی شده؟
- مگه نمی‌خوای بری سر کار!؟ دیرت شد. باز که توی خواب حرف می‌زدی! ورپریده چه لفظِ قلم هم ...




کلمات کلیدی :

گردنت را می‌شکست عباس اگر...

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 86/10/30 11:47 صبح

 

به مولا! عجب شعری است. دیروز دیدمش. از هیئت برمی‌گشتم. روی پرده‌ای نوشته بودند بزرگ، زده بودند بالای عرض کوچه. دو بیت بیشتر نیست. بیت اوّل در نهایت لطافت و ناز. بیت دوم در نهایت حماسه و مردانگی. پاهایم هم مثل قلبم از حرکت ایستاد. چند بار خواندمش. دلم خنک شد. داغ هزارساله‌ی داستان کوچه بر دل شیعه، برای چند لحظه‌ای بر دلم سرد شد. یادداشتش کردم. حیفم آمد تو نبینی. ما که با هم ندار هستیم! بفرماا

         خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
                                             حضرت حیدر به نام فاطمه حسّاس بود
         ای که بستی راه را در کوچه‌ای بر فاطمه
                                           گردنت را می‌شکست آنجا اگر عباس بود
 
نمی‌دانم شاعرش کیست. باور کن دوست داشتم دهانش را پر از طلا کنم. هر چند می‌دانم با شهریه‌‌ی طلبگی از این کارها نمی‌شود کرد.





کلمات کلیدی :

با خودم گفتم...

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 86/10/24 9:41 صبح


پارسال شب عاشورا رفتیم بیت رهبری. همان جا از نمایشگاه کتاب، مجموعه سخنان حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) را گرفتم. امسال تصمیم گرفتم تا آخر محرم و صفر هر روز چند حدیث از آن بخوانم.

دیشب حدیثی خواندم درباره‌ی عقل به این مضمون؛ وقتی خداوند عقل را آفرید به او گفت: جلو برو! عقل جلو رفت. گفت: عقب بیا! عقب آمد. (کنایه از اطاعت محض. جهت اطلاع). و کلی مدح و ستایش از عقل.
بعد خداوند به عقل می‌گوید: بر اساس توست که پاداش می‌دهم و بر اساس توست که عذاب می‌کنم ...

با خودم گفتم:
اگه عقل اِیَه پس تو کلٌه‌ی ما چِیَه؟ از دو حالت خارج نِیَه؛ یا تو سر ما اصلا عقل نِیَه یا آک بِیَه.

ترجمه به صورت زیرنویس:
اگر عقل این است، پس آن چه که در کلٌه‌ی ما می‌باشد چیست؟ حال از دو حالت خارج نیست؛ یا اصلا در درون سر ما (بعضی از ما- یکیش خود مترجم) عقل موجود نمی‌باشد یا موجود می‌باشد ولی آک‌بند می‌باشد.

نکات لغوی:
آک : پُلُمپ، تعطیل، بالاخونه ی اجاره داده شده به مدت 99ساله. (لغت نامه ی وبخدا)





کلمات کلیدی :

برگی زرد یا سیبی سرخ؟

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 86/10/10 1:36 عصر



برگ در انتهای زوال می‌افتد و میوه در انتهای کمال،

بنگر که چگونه می‌افتی؟

چون برگی زرد

                   یا

                     چون سیبی سرخ؟





کلمات کلیدی :

عکس دختر شایسته‌ی جهان و علامه محمد‌تقی جعفری

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 86/10/6 12:1 عصر


خاطرم هست چند سال پیش در خاطرات علامه جعفری (ره) از زبان خودشان خواندم که:

در یکی از تابستان‌های گرم نجف، در شب ولادت حضرت فاطمه‌ی زهرا (س)، بعد از نماز مغرب و عشا، دوستان در حجره‌ای نشسته بودیم. شاد بودیم و با گفتن حرف‌های بامزه همدیگر را می‌خنداندیم. در این میان یکی از دوستان عکسی از جیبش در آورد که پیدا بود از روزنامه در آورده. گفت: "این عکس دختر شایسته‌ی جهان است. رُک و راست و بدون تظاهر به مقدس مابی بگویید اگر شما را مخیّر کنند بین ازدواج شرعی و قانونی با این دختر که هزارسال بی‌دغدغه با او زندگی کنید و بین ملاقات مستحبی با حضرت علی (ع) و دیدن جمال ایشان، کدام یک را انتخاب می‌کنید؟"

برای یک لحظه همه ساکت شدند. عکس دست به دست می‌گشت. هر کس چیزی می گفت که همه دلالت بر ترجیح اوّلی داشت. مثلا یکی گفت: "که این روایت از حضرت علی (ع) معروف است که و مَن یَمُت یَرَنی (هر کس بمیرد مرا می‌بیند). پس ما بالاخره جمال ایشان را زیارت می‌کنیم. [یعنی توی آخرت که حضرت را می‌بینیم، پس توی این دنیا هم این عزیز دل برادر را ببینیم] دیگری از صاحب عکس پرسید: "گفتی زیارت مولا مستحبی است؟ عقد این دختر هم شرعی است؟" و او جواب داد: "بله".

با هر یک از این جواب ها حضار می‌خندیدند. نوبت من که رسید دیدم اصلا نمی‌خواهم به عکس نگاه کنم. گفتم: "من یک لحظه دیدار حضرت علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این دختر نمی‌دهم"

این را که گفتم یک وقت دیدم حالت عجیب و بی‌سابقه‌ای به من دست داد. شبیه خواب و بیهوشی. بلند شدم رفتم به حجره‌ی خودم. یک دفعه دیدم اتاقی بزرگ است و آقایی در صدر مجلس نشسته که تمام علاماتی را که شیعه و سنی درباره‌ی حضرت علی (ع) نوشته بودند دراو بود. جوانی دست راست من نشسته بود از او پرسیدم این آقا کیست؟ گفت: "حضرت علی (ع)" من سیر نگاه کردم. یک وقت به هوش آمدم دیدم در حجره‌ام و گرما را حس کردم.

 




کلمات کلیدی :

هوا بس ناجوانمردانه سرد است آی!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 86/10/1 7:9 عصر


یادش بخیر. سال 71. دانشگاه شهید بهشتی. ولنجک، خوابگاه. هم اتاقی ام.بچه ی ملایر بود. حسابداری می خواند. نوار را گذاشت داخل واکمن خاکستری اش. مردی با صدایی گیرا شعر می خواند:

قاصدک هان چه خبر آوردی؟

پرسیدم: "این کیه؟"
گفت: "
اخوان ثالث."

مهدی اخوان ثالث. استادِ کنار هم نهادن کهن ترین واژه های ادب پارسی و کوچه بازاری ترین کلمات امروز پارسی زبانان. استاد بلامنازع تتابعِ اضافات (پی در پی در آوردن مضاف و مضاف الیه)
شعری فخیم و استوار با لحنی حماسی و در عین حال، گاه بسیار عاطفی و رمانتیک. شعری اجتماعی با زبان رمز.
بعدها نوارکاستش را خریدم. هنوز هم دارم و گاه گاهی دل تنهایی ام را تازه می کند.

زمستان، به نظرم، معروفترین شعر اوست.

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
و گر دست محبت سوی کسی یازی
 به اکراه آورد دست از بغل بیرون
 که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می اید برون، ابری شود تاریک
 چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟...




کلمات کلیدی :

سلامی چو بوی خوش آشنایی

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 86/9/27 11:49 صبح








                                                      سلامی چو بوی خوش آشنایی









کلمات کلیدی :

یکی مونده به آخری!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 86/9/25 4:47 عصر



توی تیتراژ سریال نیمکت، این جمله را شنیدم، بعد از آن دیگر همین طور توی سرم چرخ می‌زند،

              خیلیا فکر میکنن اوّلییَن، نه!
                                             یکی مونده به آخریَن







کلمات کلیدی :

برنامه‌های هفته پژوهش!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 86/9/22 4:54 عصر



1. مراسم روبوسی پژوهشگران برتر کشور، با وزیر مربوطه، همراه با اهدای یک اصله لوح تقدیر و کوزه‌ی متناسب با آن جهت نوشیدن آب.

2. به صدا در آوردن بوق نفتکش‌ها، قطارهای باری و کامیون‌ها، در صبحدم روز پژوهش.

3. تامین اعتبار خرید یک فروند دوچرخه جهت هر یک از پژوهشگران برگزیده، جهت رفع مشکلات ایاب و ذهاب این عزیزان.

4. معرفی این فرهیحتگان به کمیته‌ی امداد، سازمان بهزیستی، سازمان حمایت از زندانیان خاص و...

5. پرداخت هزینه‌ی سفر زیارتی این گرامیان به نزدیکترین امامزاده‌ی محل سکونتشان، با اتوبوس واحد از نوع گازسوز.

و دیگر برنامه‌های مهم و مفید برای نکوداشت مقام پژوهشگران، و محققان عزیزتر از جان.


 




کلمات کلیدی :

شبکه ی اطلاع رسانی جواد الائمه(ع)

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 86/9/18 11:46 صبح

    


                                                                     


وقت کردین به شبکه ی اطلاع رسانی امام جواد (ع) سری بزنید.امکانات جالب و زیادی دارد.



کلمات کلیدی :

<   <<   86   87   88   89   90   >>   >