ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 93/10/20 10:22 عصر
دوستانی که ین سال ها با هم بوده ایم و نوشته های ناقابل بنده را با چشمان باقابل خود دیده و خوانده اند، می دانند که گه گاه از فروغ یاد کرده ام و گاهی نیز در وبلاگم از موسیقی و آهنگ گفته ام و در آن گذاشته ام. این کار از یک طرف باعث می شد بعضی تعجب کنند که چگونه است که یک روحانی آهنگ گوش می دهد و ا طرف دیگر دوستانی بر من خرده می گرفتند که در شأن تو نیست این کارها؛ تا چه رسد به بازگو کردن آن. بگذریم از واکنش من و پاسخ هایم.
اعتراف می کنم که با تمام اینها همیشه ته دلم کمی تردید بود نسبت به درستی این کار. شاید چون خودم را تنها می دیدم. البته دوستان طلبه و روحانی ای می شناختم که هم فروغ می خواندند و هم آهنگ گوش می کردند، اما فاش نمی گفتند.
حال کسی دیگری را پیدا کرده ام که از من سرتر است و مشهورتر که هم فروغ می خواند و هم کنسرت موسیقی گاهی می رود. حالا کمی دلم قرص تر شده است راستش. اینجا را ببین لطفا. برای آشنایی بیشتر با ایشان.
کلمات کلیدی :
طلبه،
روحانی،
آهنگ،
موسیقی،
فروغ،
کنسرت،
دکتر ژرفا
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 93/6/8 9:55 عصر
عاشقانه ترین آهنگی که تا الان درباره ی خدای عزیز شنیده ام. اینجا
تو سفر این چند روز پیش که رفته بودم شمال، بارها اشکم را با عرق صورتم از گرما و شرجی گیلان و مازندران یکی کرد.
کلمات کلیدی :
آهنگ،
تیتراژ،
دردسرهای عظیم،
میثم ابراهیمی
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/3/11 5:19 عصر
روزی دوستی لینکی به یارانه، نه رایانامهام فرستاد که در آن نوشته بود: فقط یه ایرانی میتونه با آهنگِ باز منو کاشتی رفتی/ تنها گذاشتی رفتی/ دروغ نگم به جز من/ یکی دیگه داشتی رفتی... بندری برقصه!
مدتی پیش دوستی برایم گفت که از کوچهای که پنجرهی کلاساولیهای مدرسهای ابتدایی در آن بود، رد میشده که میشنیده بچهها با دستزدن ریتمیک، شعرخوانی موزون خانم معلم را با صدای بلند همراهی میکردهاند! شعر این بوده:
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
از نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
...
(مولانا)
کلمات کلیدی :
شعر،
مولانا،
آهنگ،
غم،
شادی،
رقص،
دست
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/7/7 12:40 صبح
به یاد دم غروبهایی که روبروی صحن طلا تکیه به دیوار رواق از پشت اشکهام زل زده بودم به گنبدت. یا ضامن آهو آهوی گمشدهات را دریاب.

کلمات کلیدی :
آهنگ،
یا ضامن آهو،
غلامرضا صنعتگر،
صحن طلا
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/6/22 10:22 عصر
آدم وقتی به روزگار گذشته نگاه میکند، میبیند که خیلی چیزها خلوص و سادگی و اصالت بیشتری داشتهاند؛ برای مثال قدیم کسی میتوانست جدول حل کند که واقعا اطلاعات عمومی گستردهای داشته باشد، اطلاعاتی که ذره ذره جمع شده بود؛ ولی الان خیلی از آخر نشریات جدول، راهنما هست یا اصلا کتابهایی نوشته شده که پاسخ پرسشهای پرتکرار را جمعآوری کرده و حل جدول شده کشک.
قدیم فقط کسانی میتوانستند مشاعره کنند که حقیقتا فایل پرحجمی از شعر را در حافظه ذخیره داشته باشند؛ بیتهایی که ذره ذره جمع شده بود؛ ولی الان کتابهایی نوشته شده دربارهی مشاعره که به ترتیب حروف الفبا بیتهایی را جمع کرده هلو.
قدیم کسی میتوانست کنکور قبول شود که کتابها را خورده بود و فهمیده بود (یا برعکس)؛ ولی الان با روش مهندسی معکوس ادعا میکنند تکنیکهایی به شما آموزش میدهند که شما بدون این که معلومات زیادی داشته باشید، ذهن طراحان سوالها را بخوانید و گزینهی صحیح را تشخیص دهید.
قدیم کسی که هیکلی داشت، زوری داشت، بیشترش خدادادی بود و فوقش زروخانه رفته بود و پهلوان شده بود؛ ولی الان با قرص و آمپول و پودر و...
قدیم کسی که صدایی داشت و ارادتی به اهل بیت(ع) میشد مداح و مرثیهخوان و به صورت طبیعی و به راهنمایی دل سوختهاش آهنگی دم میگرفت (غالبا هم فیالبداهه) با اشعاری کوتاه و پر معنی و بیشترش حال بود تا قال؛ ولی الان چی؟
فامیلی داریم، شما یکی دو دقیقه از نوحههای امروزی را برایش بگذار، به تو میگوید آهنگش مال فلان خوانندهی قبل از انقلاب است یا بعد از انقلاب. نوحهها هم که شده اشعار سانتیمانتالی که گریهای که از شما میگیرد، به قول شهید مطهری (ره) گریه بر یک آدم (خدایا منو ببخش) یک آدم نفله شده است نه یک قهرمان حماسهآفرین.
...
کلمات کلیدی :
قدیم،
حل جدول،
مشاعره،
تست زنی،
زور و هیکل،
نوحه و مرثیه،
آهنگ،
خواننده ها