طراحی وب سایت طلبه - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس حکمت، همراهی با حقّ است و فرمان بردن از حقدار . [امام علی علیه السلام]

روحانی، فروغ و آهنگ

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 93/10/20 10:22 عصر

 

 

دوستانی که ین سال ها با هم بوده ایم و نوشته های ناقابل بنده را با چشمان باقابل خود دیده و خوانده اند، می دانند که گه گاه از فروغ یاد کرده ام و گاهی نیز در وبلاگم از موسیقی و آهنگ گفته ام و در آن گذاشته ام. این کار از یک طرف باعث می شد بعضی تعجب کنند که چگونه است که یک روحانی آهنگ گوش می دهد و ا طرف دیگر دوستانی بر من خرده می گرفتند که در شأن تو نیست این کارها؛ تا چه رسد به بازگو کردن آن. بگذریم از واکنش من و پاسخ هایم.


اعتراف می کنم که با تمام اینها همیشه ته دلم کمی تردید بود نسبت به درستی این کار. شاید چون خودم را تنها می دیدم. البته دوستان طلبه و روحانی ای می شناختم که هم فروغ می خواندند و هم آهنگ گوش می کردند، اما فاش نمی گفتند.


حال کسی دیگری را پیدا کرده ام که از من سرتر است و مشهورتر که هم فروغ می خواند و هم کنسرت موسیقی گاهی می رود. حالا کمی دلم قرص تر شده است راستش. اینجا را ببین لطفا. برای آشنایی بیشتر با ایشان.

 





کلمات کلیدی : طلبه، روحانی، آهنگ، موسیقی، فروغ، کنسرت، دکتر ژرفا

آخوندی یا موتور هندا 125

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/7/24 5:51 عصر

 

با آن شلوار لی آبی تنگ و آستین‌های دو بار تا خورده به بالا و موهای روغن زده و دکمه‌ی بازش، تنها چیزی که بهش نمی‌آمد این بود که طلبه باشد ولی به هر حال ثبت نام کرده بود و معلوم هم نبود مدیر حوزه روی چه اساسی او را پذیرفته بود. شاید به امید اصلاح شدنش، شاید هم به همان دلیلی که گزارشگران صدا و سیما در ایام خاصی مثل انتخابات می‌روند با دخترهایی که روسری فقط تا نیمه‌ی سرشان پیشروی کرده و پسرهایی که موهای سیخکی دارند مصاحبه می‌کنند.

به هر حال طلبه شده بود و الان مثل همه‌ی ما  ضَرَبَ ضَرَبا ضَرَبُوا می‌خواند. جالب این که بعد از هر کلاس می‌آمد روی سکوی جلوی حجره‌های می‌نشست. به این حالت که سینه‌ی یک پایش را می‌گذاشت روی سکو و رویش می‌نشست و پای دیگرش را می‌گذاشت پایین روی زمین و زنجیر باریکی حدودا سی‌سانتی را دور انگشتش می‌گرداند. عینهو گانگسترهای فیلم‌های وسترن. فقط یک کلاه و یک هفت‌تیر کم داشت.


پسر! همه‌ی ما توی کف این مانده بودند که چطور شده کسی با این تیپ و سر و وضع آمده حوزه!؟ دو سه هفته‌ای آمد و بعد دیگر نیامد. مدتی بعد یکی از بچه‌ها که محله‌‌شان نزدیک محله‌ی آنها بود او را دیده بود تو خیابان و از او پرسیده بود که چرا دیگر نمی‌آید حوزه.

گفته بود: ای بابا! حوزه کیلویی چنده؟ من مدتی بود از پدرم می‌خواستم برایم موتور هندا 125 بخرد زیر بار نمی‌رفت. چون از آخوندا خیلی بدش می‌آید، گفتم اگر برایم نخری می‌روم خوند می‌شوم. باور نمی‌کرد تا این که آمدم. وقتی دید انگار قضیه دارد جدی می‌شود کوتاه آمد و موتور را برایم خرید!

  




کلمات کلیدی : آخوند، حوزه، طلبه، گانگستر، فیلم وسترن، آخوندی، موتور هنددا 25