معنای جمله های عاشقانه
وقتی فرهنگ و عرف و آداب جامعهای باعث شوند که نیازهای طبیعی و مشروع نیازمندان از راههای مشروع و قانونی ارضا نشود، هم این و هم عوامل دیگری مثل وقاحتنگاریهای ضبط شده و زنده! باعث میشوند که علاوه بر حریمشکنیهای نیازمندان، در بعضی بینیازان هم خواستههایی پدید آید که آنها نیز در صف نیازمندان و به روشهای آنان در صدد برآوردهکردن آنها برآیند و عشق معنایی غریزی پیدا کند و جملههای عاشقانه نیز تفسیری طبیعی!
از زبان مولانا در فیه ما فیه بشنویم:
بقّالی زنی را دوست میداشت. با کنیزک، خاتون را پیغامها کرد که من چنینم و چنانم و عاشقم و میسوزم و آرام ندارم و بر من ستمها میرود و دی چنین بودم و دوش بر من چنین گذشت قصههای دراز فرو خواند. کنیزک به خدمت خاتون آمد، گفت: بقّال سلام میرساند و میگوید که بیا با تو چنین و چنان کنم. گفت به این سردی؟! گفت: او دراز گفت اما مقصود این بود.
کلمات کلیدی : فیه ما فیه، عشق، مولانا، غریزه، نیاز، خواسته، جمله های عاشقانه