چرا خانم های بدحجاب را باکلاس تر می دانیم و ستایش می کنیم؟
روشن است که این سوال دو جنبه دارد یا بهتر است بگویم دو سوال است:
جنبهی رفتاری
چرا با اینکه جامعهی ما، مذهبی است و همه یا بیشتر ما احکام شرعی را میدانیم و میدانیم دختری یا زنی که اون طور لباس میپوشد و راحت رفتار میکند و پیش من نامحرم، آن طوری لَوَندی میکند، دارد گناه میکند و خدا و پیغمبر هم کارهای او را نمیپسندند، غالب مردم جامعه این دسته خانمها را بیشتر تحویل میگیرند، با آنها مهربانترند، وقتی کاری دارند کارشان را زودتر راه میاندازند، با آنها مودبانهتر حرف میزنند و...
جنبهی نگرشی
چرا این دسته خانمها را روشنفکرتر، اجتماعیتر، باسوادتر و... میدانیم و بر عکس همین که خانمی را ببینیم پوشش سنتی دارد، اولین داوری ما دربارهی او این است که فکرش بسته و عقبافتاده است و...؟
و البته شاید پرسش دوم، خود پاسخی برای پرسش اول باشد؛ یعنی آن رفتارهای ما ناشی از این نگرشها باشد.
در آغاز میخواهم به پاسخ پرسشی که مربوط به جنبهی رفتاری ماجراست، بپردازم و علتهایی که به نظرم میرسد بیان کنم:
1. سرشت آدمی؛
آدمیزاد از زیبایی خوشش میآید. کدام مرد است که از دیدن زیباییها و زینتهای بهرایگانآشکارِ زنی خوشش نیاید؟ و دلش ضعف نرود و دارندهاش را ستایش نکند و سعی نکند بهرهی بیشتری از او ببرد و اگر میتواند به حریم او راه پیدا کند.
نکته:
در دیدگاههای عرفانی هم گفته میشود که همهی ما آدمها عاشق زیبایی خدا هستیم که زیبایی مطلق است و البته چون زیبایی او در آفریدههایش هم تجلی کرده، با دیدن زیبایی آفریدهها یاد آن زیبای ازلی و ابدی میافتیم و آن شیفتگی که میراث فطری ماست، زنده میشود. این موضوع دربارهی پرسش ما هم راست است.
از این دیدگاه، حظی که از دیدن زنی زیبا میبریم به همان سببی است که از دیدن یک گل زیبا میبریم. منتها با یک جداکننده و آن اینکه مرد نسبت به زن گرایشی شهوانی هم دارد که البته آن هم از روی حکمت الهی و برای بقای نسل است و لذا حس آسمانی درک زیبایی یک زن در بیشتر ما مردها به سرعت با حس زمینی شهوت آمیخته میشود.
این است که خداوند فرموده است به نامحرم نگاه نکنید چون خودش میداند چه ساخته است.
در این زمینه حکایت درویش صاحب نظر و بقراط حکیم هم از زبان جناب سعدی شنیدنی است.
با تامل در فرمایشات حقیر در بالا، پاسخ چند پرسش دیرین و چالشی پیدا میشود. ببینید:
1. عشق مجازی چیست؟
2. اساسا چیزی به نام عشق مجازی (یا به تعبیری عشق انسانی) معنا دارد و امکانپذیر است؟
3. چرا بعضی از نظریهپردازان عرفانی، با خوشبینی به عشق مجازی نگاه و آن را ستایش کردهاند و بعضی با بدبینی و آن را نکوهش کردهاند؟
4. آیا عشق مجازی میتواند پلی برای رسیدن به عشق حقیقی (الهی) باشد؟
5. آیا درست است که برای رسیده به عشق حقیقی، آگاهانه و برنامهریزی شده برویم سراغ مهرویان و بکوشیم که عاشق شویم؟
6. آیا توصیهی به عشق مجازی کار درستی است؟
7. چرا در ادبیات عرفانی راه عشق راه پرخطری دانسته شده؟
2. پیامهای زبان بدن؛
واژهی زبان بدن، امروز اصطلاحی جاافتاده در مطالعات شاخههای دانشی گوناگونی مانند روانشناسی اجتماعی، مردمشناسی، ان ال پی و... است.
پوشش فرد، بخشی از از این دیدگاه بخشی از بدن او به حساب میآید.
گونهی پوشش و حالتهای رفتاری گوناگون زنان بدحجاب، زبانی است که پیامهایی را به بینندگان ارسال میکند. این پیامها برای بیشتر مردها خوشایند و جذاب هستند و آنها هم پاسخهای گفتهشده در متن پرسش بالا را از خود نشان میدهند.
ناگفته نماند که در این زبان هم، گاهی سوء تفاهم پیش میآید.
در این گونه از سخن گفتن نیز بعضی داد میزنند، بعضی آهسته میگویند، بعضی آشکارا و بعضی به کنایه و...
3. خودافشایی، سبب صمیمیت؛
در روانشناسی آمده که از سببهای ستبر و سازههای اساسی صمیمیت (Intimacy)، خودافشایی (Self- Disclosesue) است.
خانمی که پوششی کمتر از آنچه باید، دارد و رفتارهایی از دست که نباید، در واقع دست به گونهای از خودافشایی جسمی و عاطفی زده و همین سبب میشود بسیاری از مردان بیننده، احساس نزدیکی عاطفی بیشتری با او بکنند و ارتباطی ژرفتر با او برقرار سازند.
و البته میدانیم که اینگونه صمیمیتها، چه آسیبهایی برای فرد و جامعه و چه کیفرهای بیپایان آنجهانی برای بانیان آن در پی دارد.
کلمات کلیدی : زن، عرفان، بدحجاب، باکلاس، روشنفکر، عقب افتاده، سنتی، عشق حقیقی، عشق مجازی، عشق الهی، زبان بدن، روانشناسی صمیمیت، خودافشایی