نگاه به جای دیگری!
چقدر مسافرت رفتن در قدیم و دیدن جاهای دیگر صفا داشته؛ زمانی که هنوز تلویزیونی نبود و مردم و شهرها خیلی مثل هم نبودند!
ــــــــــــــ
مدت ها بود درباره ی بعضی خانم های هموطنم به این نتیجه رسیده بودم که در پوشش و رفتار، خودشان را جای ناظر بیرونی می گذارند و دقیقا آن طور که می خواهند او تماشا کند، می پوشند و رفتار می کنند و از این مهارت در شگفت بودم که او دقیقا می داند که ناظر چه می بیند و حتی چه باید ببیند. منظورم چیزی فراتر از دیدن خود در آینه است. خیال می کردم این پندار من است تنها و شاید خیال من و ویژه ی اینجا تنها تا چند روز پیش که این مقاله را خواندم.
ـــــــــــــ
این روزها درباره ی عکاسی و تحلیل عکس می خوانم؛ برای مثال زبان عکسِ، رابرت اکرت با ترجمه ی اسماعیل عباسی و محسن بایرام نژاد یا چگونه عکس ببینیم، دیوید فین با ترجمه ی رعنا جوادی.
کلمات کلیدی : نگاه، دیدن، عکس، خانم ها، عکاسی، ناظر