طراحی وب سایت نگاه - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با دانشمندان همنشین باش تا دانشت، افزون و ادبت، نیکو و جانت، پاک گردد . [امام علی علیه السلام]

نگاه به جای دیگری!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 94/2/27 12:9 عصر


چقدر مسافرت رفتن در قدیم و دیدن جاهای دیگر صفا داشته؛ زمانی که هنوز تلویزیونی نبود و مردم و شهرها خیلی مثل هم نبودند!

ــــــــــــــ

مدت ها بود درباره ی بعضی خانم های هموطنم به این نتیجه رسیده بودم که در پوشش و رفتار، خودشان را جای ناظر بیرونی می گذارند و دقیقا آن طور که می خواهند او تماشا کند، می پوشند و رفتار می کنند و از این مهارت در شگفت بودم که او دقیقا می داند که ناظر چه می بیند و حتی چه باید ببیند. منظورم چیزی فراتر از دیدن خود در آینه است. خیال می کردم این پندار من است تنها و شاید خیال من و ویژه ی اینجا تنها تا چند روز پیش که این مقاله را خواندم.

ـــــــــــــ


این روزها درباره ی عکاسی و تحلیل عکس می خوانم؛ برای مثال زبان عکسِ، رابرت اکرت با ترجمه ی اسماعیل عباسی و محسن بایرام نژاد یا چگونه عکس ببینیم، دیوید فین با ترجمه ی رعنا جوادی.

 

 








کلمات کلیدی : نگاه، دیدن، عکس، خانم ها، عکاسی، ناظر

رازهای عینک دودی!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/6/4 1:32 صبح


 

تو لطیفه‌ای خواندم که تحقیقات! نشان داده است که کسانی که عینک دودی می‌زنند، 10 درصدش برای مراقبت چشم در مقابل پرتوهای زیان‌بخش خورشید است و 10 درصدش برای این که مد است و 80 درصدش برای این که کسی نفهمد به کجا نگاه می‌کنند!

 


 




کلمات کلیدی : نگاه، عینک دودی، پرتوهای خورشید، مد

سه لطیفه ی بی مزه!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/6/3 1:31 عصر

 

1. به یکی می‌گن: کجا می‌ری؟

می‌گه: دارم بر می‌گردم!


2. از یکی پرسیدن: چطور تصادف کردی؟ گفت: هیچی. من داشتم راه خودمو می‌رفتم یه ماشین هم جلوی من داشت با سرعت می‌رفت. تو نگو داره می‌آد!


3. پیرمردی که با دوست همسنش تو پیاده رو راه می‌رفت به او گفت: یه دختر داره از پشت سر ما می‌آد. دوستش گفت: چطور دیدیش!؟ گفت: من ندیدمش؛ از چشمای این پسره که داره از جلو می‌آد فهمیدم.

 







کلمات کلیدی : دختر، پسر، لطیفه، تصادف، نگاه، پیرمرد