دختران بى شوهر و بحران ناشى از محرومیت
اگر عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند فزونى داشته باشد، منع تعدد زوجات خیانت به بشریت است، زیرا تنها پامال کردن حقوق زن در میان نیست. اگر مطلب به پامال شدن حقوق عدهای از زنان ختم مىشد باز قابل تحمل بود.
بحرانى که از این راه عارض اجتماع مىشود از هر بحران دیگر خطرناکتر است. همچنان که خانواده از هر کانون دیگر مقدستر است؛ زیرا آن که از حق طبیعى خود محروم مىماند یک موجود زنده است با همه عکس العملهایى که یک موجود زنده در محرومیتها نشان میدهد. یک انسان است با همه عوارض روانى و عقدههای روحى در زمینه ناکامیها، زن است با همه نیرنگهاى زنانه، دختر حواست با قدرت کامل «آدم فریبى».
او گندم و جو نیست که زائد بر مصرف را به دریا بریزند یا در انبارى براى «روز مبادا» ذخیره کنند. خانه و اتاق نیست که اگر مورد احتیاج نبود قفلى به آن بزنند. بلى، او یک موجود زنده است، یک انسان است، یک زن است. نیروى شگرف خود را ظاهر خواهد کرد و دمار از روزگار اجتماع برخواهد آورد. او خواهد گفت:
سخن درست بگویم نمیتوانم دید / که مىخورند حریفان و من نظاره کنم
همین «نمىتوانم دید» کارها خواهد کرد. خانهها و خانوادهها ویران خواهد ساخت، عقدهها و کینهها به وجود خواهد آورد. واى به حال بشر آن گاه که غریزه و عقده دست به دست هم بدهند.
زنان محروم از خانواده نهایت کوشش را براى اغواى مرد که قدمش در هیچ جا این اندازه لرزان و لغزان نیست به کار خواهند برد. و بدیهى است که «چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند» و متأسفانه از این «گِل» مقدار کمى هم براى لغزیدن این پیل کافى است.[1]
[1] . مرتضی مطهری، نظام حقوق زن دراسلام، ص 427.
داستانک مرتبط
داستانک مرتبط 2
اگر زنان ایرانی از هوو نمی ترسیدند!
کلمات کلیدی : دختران بی شوهر، محرومیت، تعدد زوجات، استاد شهید مطهری (ره)