طراحی وب سایت پرواز - کوهپایه
خدا ایمان را واجب کرد براى پاکى از شرک ورزیدن ، و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن ، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود ، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد ، و حج را براى نزدیک شدن دینداران ، و جهاد را براى ارجمندى اسلام و مسلمانان ، و امر به معروف را براى اصلاح کار همگان ، و نهى از منکر را براى بازداشتن بیخردان ، و پیوند با خویشاوندان را به خاطر رشد و فراوان شدن شمار آنان ، و قصاص را تا خون ریخته نشود ، و برپا داشتن حد را تا آنچه حرام است بزرگ نماید ، و ترک میخوارگى را تا خرد برجاى ماند ، و دورى از دزدى را تا پاکدامنى از دست نشود ، و زنا را وانهادن تا نسب نیالاید ، و غلامبارگى را ترک کردن تا نژاد فراوان گردد ، و گواهى دادنها را بر حقوق واجب فرمود تا حقوق انکار شده استیفا شود ، و دروغ نگفتن را ، تا راستگویى حرمت یابد ، و سلام کردن را تا از ترس ایمنى آرد ، و امامت را تا نظام امت پایدار باشد ، و فرمانبردارى را تا امام در دیده‏ها بزرگ نماید . [نهج البلاغه]

دو سفر!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/7/14 7:30 عصر

 

 

مردی که تازه پرواز با هواپیمای تفریحی را یاد گرفته بود از دوستش دعوت کرد یک بار با او بپرد. مرد تو رو در وایسی قبول کرد. خلبان ما پرواز کرد و چند تا پشتک وارو هم تو هوا زد و نشست. دوست بیچاره‌اش که از ترس داشت می‌لرزید و نزدیک بود سکته کند، به او گفت: ممنون برای دو بار سفری که مرا با خودت بردی. خلبان با تعجب گفت: دوبار!؟ دوستش گفت: بله. اولین بار و آخرین بار!



راستی نگفتم به تو. این روزها دارم برای تغویت زبان، یک کتاب لطیفه‌ی انگلیسی مطاعله می‌کنم. وقتی چیزی ندارم تو وبلاگ بنویسم، یکی از آنها را می‌نویسم. (صداقت را حال کردی؟!)

 



 




کلمات کلیدی : خلبان، پرواز، هواپیمای تفریحی، سفر، لطیفه انگلیسی