طراحی وب سایت فیلم وسترن - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ در صفت مؤمن فرمود : ] شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش . سینه او هرچه فراختر است و نفس وى هرچه خوارتر . برترى جستن را خوش نمى‏دارد ، و شنواندن نیکى خود را به دیگران دشمن مى‏شمارد . اندوهش دراز است ، همتش فراز . خاموشى‏اش بسیار است ، اوقاتش گرفتار ، سپاسگزار است ، شکیبایى پیشه است ، فرو رفته در اندیشه است ، نیاز خود به کس نگوید ، خوى آرام دارد ، راه نرمى پوید . نفس او سخت‏تر از سنگ خارا در راه دیندارى و او خوارتر از بنده در فروتنى و بى آزارى . [نهج البلاغه]

آخوندی یا موتور هندا 125

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/7/24 5:51 عصر

 

با آن شلوار لی آبی تنگ و آستین‌های دو بار تا خورده به بالا و موهای روغن زده و دکمه‌ی بازش، تنها چیزی که بهش نمی‌آمد این بود که طلبه باشد ولی به هر حال ثبت نام کرده بود و معلوم هم نبود مدیر حوزه روی چه اساسی او را پذیرفته بود. شاید به امید اصلاح شدنش، شاید هم به همان دلیلی که گزارشگران صدا و سیما در ایام خاصی مثل انتخابات می‌روند با دخترهایی که روسری فقط تا نیمه‌ی سرشان پیشروی کرده و پسرهایی که موهای سیخکی دارند مصاحبه می‌کنند.

به هر حال طلبه شده بود و الان مثل همه‌ی ما  ضَرَبَ ضَرَبا ضَرَبُوا می‌خواند. جالب این که بعد از هر کلاس می‌آمد روی سکوی جلوی حجره‌های می‌نشست. به این حالت که سینه‌ی یک پایش را می‌گذاشت روی سکو و رویش می‌نشست و پای دیگرش را می‌گذاشت پایین روی زمین و زنجیر باریکی حدودا سی‌سانتی را دور انگشتش می‌گرداند. عینهو گانگسترهای فیلم‌های وسترن. فقط یک کلاه و یک هفت‌تیر کم داشت.


پسر! همه‌ی ما توی کف این مانده بودند که چطور شده کسی با این تیپ و سر و وضع آمده حوزه!؟ دو سه هفته‌ای آمد و بعد دیگر نیامد. مدتی بعد یکی از بچه‌ها که محله‌‌شان نزدیک محله‌ی آنها بود او را دیده بود تو خیابان و از او پرسیده بود که چرا دیگر نمی‌آید حوزه.

گفته بود: ای بابا! حوزه کیلویی چنده؟ من مدتی بود از پدرم می‌خواستم برایم موتور هندا 125 بخرد زیر بار نمی‌رفت. چون از آخوندا خیلی بدش می‌آید، گفتم اگر برایم نخری می‌روم خوند می‌شوم. باور نمی‌کرد تا این که آمدم. وقتی دید انگار قضیه دارد جدی می‌شود کوتاه آمد و موتور را برایم خرید!

  




کلمات کلیدی : آخوند، حوزه، طلبه، گانگستر، فیلم وسترن، آخوندی، موتور هنددا 25