بهای تب! (داستان کوتاه)
داستان کوتاهی که تازه نوشته ام
کلمات کلیدی : صیغه، دکتر، بچه، داستان کوتاه، تب
داستان کوتاهی که تازه نوشته ام
(منظورم از صیغه به توان دو، کارکرد دوم صیغه است.)
پیش از این یکی از کارکردهای ازدواج موقتی را عرض کردم. حالا کارکرد دوم:
ازدواج آزمایشی:
این ضرورت، اختصاص به ایام تحصیل ندارد، در شرایط دیگر نیز پیش میآید. اصولا ممکن است زن و مردی که خیال دارند با هم به طور دائم ازدواج کنند و نتوانستهاند نسبت به یکدیگر اطمینان کامل پیدا کنند، به عنوان ازدواج آزمایشی برای مدت موقتی با هم ازدواج کنند. اگر اطمینان کامل به یکدیگر پیدا کردند ادامه میدهند و اگر نه از هم جدا میشوند.[1]
نوکر استاد شهید مطهری: خودت میبینی که الان تو بعضی خانوادههای ایرانی دوران نامزدی (قبل از عقد) فرقی با بعد از عقد ندارد؛ یعنی پسر و دختر (اعتراف میکنم در این زمینه جنس پسرا کمی خرابتر است) به هوای این که به قول خودشان مدتی دیگر مال هم میشوند، هیچ حریمی بین خودشان باقی نمیگذارند. به نظر شما اگر صیغه برای خانوادههای ما یک فحش نبود و این قانون الهی تو این مدت اجرا میشد، چه عیبی داشت؟ چه بر سر ما آمده که به جای آب زلال و گوارای چشمه به آب لجن مرداب بوگندو فرار میکنیم؟![2]
[1] . نظام حقوق زن در اسلام، ص 61.
بعضی از دوستان که در لطافت طبعشان خلاف نیست، وقتی حرف ازدواج موقت به میان میآید، میگویند: چرا شما این قدر لیلی به لالای جوانها میگذارید!؟ چرا آنها را به صبر و تقوی دعوت نمیکنید، تا وقتی که توان و شرایط ازدواج دائم را پیدا کنند. جوانهای زیادی بودهاند که این دوران را با خویشتنداری و پارسایی طی کردهاند و الان هم زندگی خوبی دارند.
بهتر است پاسخی از زبان استاد شهید مطهری بشنویم. او در آن جا که بحث معیشت روحانیت پیش میآید و مسئلهای شبیه مسئلهی مورد بحث ما، نکتهای شنیدنی بیان میکند:
من اعتراف دارم که افراد استثنائی همواره بوده و هستند که علیرغم شرایط سخت اقتصادی به وظائف خود عمل کرده و میکنند، از رقابت و مریدداری منزهند، ولی سخن در وضع افراد عادی و معمولی است. ضرورتی ندارد که ما وضعی به وجود آوریم که فقط "نخبه"ها قادر بر حسن انجام وظیفه باشند.[1]
کمی بعد میفرمایند: ما معترفیم که هیچ چیزی جای تقوا و ایمان را نمیگیرد و ایمان و تقوا بسیاری از کمبودها را جبران میکند، ولی از طرف دیگر بنا نیست که ایمان و تقوا را جانشین همه چیز بدانیم. از هر چیزی فقط اثر خودش را باید انتظار داشت. نه معنی، جای ماده را به طور کامل پر میکند و نه ماده، جای معنی را. در میان معنویات هم هیچ کدام جای دیگری را به طور کامل پر نمیکند. مثلا نه علم میتواند جانشین ایمان میشود و نه ایمان میتواند جانشین علم گردد.[2]
[1] . ده گفتار، ص 307-308.
[2] . ده گفتار، ص 309