بزبز قندی و شرکت سایپا!
جناب بزبز قندی بعد از آن مشکلی که با آقا گرگه پیدا کرد و نزدیک بود شنگول و منگول و حبهی انگورش را از دست بدهد، تصمیم گرفت، مدت زمان غیبتش از خانه را کمتر کند. لذا مدتی بدو بدو کرد تا وام خودرویی برایش جور شد. خوشحال و خندان رفت سراغ یکی از نمایندگیهای شرکت سایپا برای تهیهی پیش فاکتور.
بعد از سلام و احوال پرسی، از متصدی فروش خواست که برایش یک صبای خوشگل در فاکتور بنویسد ولی متصدی فرمودند: برای خرید با وام بانکی فقط 132 و 111 فاکتور میشود. بز بیچاره به ناچار 132 را انتخاب کرد و گفت: دوگانه سوز لطفا ولی فرمودند: برای خرید با وام بانکی فقط یگانه سوز تحویل داده میشود. شاخهای بزبز قندی دیگر داشت خارخار می کرد.
در حالی که صدایش از عصبانیت میلرزید گفت: آخر چرا؟ 80 درصد قیمت خودرو توسط بانک و 20 درصد باقیمانده هم توسط خود من یک جا و به صورت جرینگی به حسابتان ریخته میشود. این دیگر چه فرقی با خرید نقدی دارد؟! دیگر چرا جنس مانده روی دستتان را به ما میاندازید؟ فرمودند: همینه که هست. داغه نخور داش!...
جناب بزبزقندی کمی سبک، سنگین کرد، دید دو و نیم میلیون تومان که سود باید به بانک بدهد، شرکت هم که ماشین را دویست، سیصد هزار تومان بالای قیمت بازار به او میفروشد! برای همین کلا بی خیال خودرو شد. بعد دو سه تا گزینه برای برخورد با نمایندگی سایپا به ذهنش خطور کرد. ولی وقتی به یاد مع مع شنگول و منگول و حبهی انگورش افتاد، راه آخری را برگزید و از نمایندگی خارج شد و خدا را شکر کرد که کاری دست نمایندگی و خودش نداده است. کاغذ معرفینامه را که بانک به او داده بود، از جیبش در آورد و دماغش را تمیز کرد و راهی خانه شد.
و سرانجام بزبز قندی قصهی ما با یکی از بچههای با مرام و معرفت محله که دوچرخه داشت، هماهنگ کرد که از فردا با هم بروند برای خرید که زود برگردد و بچهها زیاد در خانه تنها نباشند. این هم عکسی از این اولین روز این رویداد مهم.
کلمات کلیدی : پراید، بزبز قندی، شرکت سایپا، صبا، 132، پیش فاکتور، وام خودرو