ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 93/10/13 11:25 صبح
با دخترم که کلاس دوم ابتدایی هست، داشتیم تو ماشین می رفتیم خرید که خاطرهای از مرحوم پدرم برای زهرا که به او آقاجون میگفت، تعریف کردم و همین باعث شد که سوالهایی از جهان آخرت از من بپرسد و دیگر نزدیک فروشگاه رسیده بودیم که پرسید: اونجا [یعنی بهشت] تلویزیون هست؟
- گفتم نه
- پس آدم حوصلهاش سربره باید چی کار کنه؟!
خندیدم و یاد لطیفهای افتادم که البته برای او نگفتم و الان مینویسم. اینکه از یک پرسیدن آدمها چرا خواب میبینند؟ گفت: برای اینکه تو خواب حوصلهشون سر نره!
(آرشیوی)
کلمات کلیدی :
تلویزیون،
بهشت،
رویا،
سر رفتن حوصله،
بی حوصلگی،
خواب دیدن
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/3/30 9:9 صبح
ظهر بعد از ناهار دختر هفتسالهام آمد و گفت: بابا نمیدونم چی کار کنم. حوصلهام سر رفته. بهش گفتم: بابا برو با عروسکات بازی کن. گفت: با اونا هم بازی کنم حوصلهم سر میره. گفتم: تو هم برو مثل داداش یه کم بخواب. گفت: تو خواب هم حوصلهم سر میره. یاد لطیفهای افتادم که از یکی میپرسن: واسه چی آدما خواب میبینن. میگه واسه اینکه تو خواب حوصلهشون سر نره! بهش گفتم: خب تو خواب، خواب ببین که حوصلهات سر نره. با لب و لوچهی آویزان گفت: آخه همش خواب ترسناک میبینم. گفتم: اون وقت که بهت میگم نشین هوش سیاه ببین واسه اینه!
کلمات کلیدی :
خواب،
رویا،
هوش سیاه