ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/7/7 10:25 صبح
این زنها موجودات عجیبی هستند. اصلا چشم دیدن همدیگر را ندارند. همین بانو جانگ و بانوی اولم که الان تو بیرون قصر است و بانو چان دونگیی را در نظر بگیرید. خب بابا! قصر به این بزرگی برای همهتون جا هست یا این بانوان بازرس چقدر به هم چشم غره میروند. تو پیر پاتالها هم که نگاه میکنی باز همین طور است؛ این مادر بانو جانگ و آن زن رئیس کانون نوازندگان و... باور کن گاهی به سرم میزند همهشون حتی دونگیی را که این قدر برایم عزیز است، بندازم بیرون بروند پی کارشان. باور کن. دیگر اعصاب برایم نگذاشتهاند نمیدانم اوضاع بازار و سربازی و معیشت مردم را سر و سامان بدهم یا مشکلات سه بانوی خودم را حل کنم. به جان خودم کم آوردهام.
یکی از فرستادههایم هم که تازه از کشور شما برگشته برایم تعریف میکرد که انگار آنجا هم زنها سایهی همدیگر را با دوشکا میزنند؛ مثلا میگفت: ممکن نیست یک زن که دارد تکسرنشین با ماشین تو خیابان میگازد...(وقتی این کلمه را به کار برد خیلی خندهام گرفت چون تو دیکشنریتان دیدم چه معانی بیربطی این کلمه دارد مثلا نوشته بود: سگ او را گاز گرفت. گاز او را گرفت و خفه شد. گاز ماشینش را گرفت. پرستار گاز استریل را گرفت!) خلاصه میگفت: محال است یک زن سواره یک زن پیاده را سوار کند. بعد آقایان هم که بخواهند سوار کنند برایشان حرف در میآورند!
(خوانندهی عزیز توجه دارد که این امپراطور از دور یک چیزهایی شنیده است و آشنایی زیادی با اوضاع کشور عزیزمان ایران ندارد؛ وگرنه ما که ستون حوادث را میخوانیم میدانیم این سوارکردنها هم همچین به قصد قربت نیست.)
کلمات کلیدی :
دونگ یی،
امپراطور،
زن ها،
دشمنی،
دوشکا
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/7/6 2:2 عصر
امروز ندیم هان یک لپتاپ برایم آورد. من هم در وقت استراحتم گفتم یک گشتی بزنم تو سایتهای جمهوری اسلامی، ببینم چه خبر است؟ آخر خیلی دوست دارم بینندگان خودم را بهتر بشناسم.
چیزی دیدم که نزدیک بود شاخ در بیاورم. یکی دو قسمت از سریال خودم را دانلود کردم، دیدم این شبکههای شما، ناقلاها، یک قسمتهایی را حذف کردهاند از آن طرف دیدم لینکهایی بود مربوط به فروش سریال من آن هم بدون سانسور. شما ایرانیها چقدر عجیب هستید، ادارهی تلویزیونتان حذف میکند ادارهی پستتان میآورد دم در خانه!
عجیبتر این که دیدم خود بازیگر زن شما مثل یک آدم کریمی، کار نیکی میکند؛ آن هم نه تو فیلم که به صورت خیلی رئال و برای این که به استادش عزت بگذارد یا حالا دلیل دیگری، جلوی چشم نیروی انتظامیتان بغل میکند آن وقت شما قیچی دست میگیرید فیلم ما را ناقص میکنید. (اگر دونگیی بفهمد غشغش میخندد) شما ایرانیها اصلا قابل پیشبینی نیستید. خوشم میآد ازتون.
این بازیگر هم حیف که سن و سالی ازش گذشته است و برای نقش مادربزرگ بیشتر مناسب است نه بانوی قصر وگرنه به کارگردان میگفتم دعوتش کند اینجا و سینمای کره هم از هنرش استفاده کند.
کلمات کلیدی :
صحنه،
دونگ یی،
امپراطور،
سانسور،
بازیگر
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/7/4 9:20 صبح
به تازگی ندیم هان به من خبر داده که فیلمی دربارهی من ساختهاند و در ایران نمایش میدهند. جالبترش نامهای است که از طرف گروهی از بینندگان ایرانی به دستم رسیده که در قسمتی از آن نوشته:
"...امپراطور عزیز خیلی وقت هست که از تمام شدن سریال یانگوم و جومونگ میگذرد و ما دیگر هیچ خبری از شماها نداشتیم، دیگر کف کرده بودیم و الان خیلی خوشحالیم از این که شما در تلویزیون ما پخش میشوید..."
من نمیدانستم در ایران این قدر ما هوادار داریم. به هر حال من هم از همهی دوستان تشکر میکنم و سعی میکنم از این به بعد بهتر بازی کنم تا جبران لطف شما به من و دونگیی بشود. دونگی هم به شما سلام میرساند و تشکر میکند. همین الان هم به من گفت: آقـــــــــــــــا! اون جوری که تو فیلم هم میگوید، میدانید که.
فقط یک چیز. من معنی عبارت "کف کردن" را در نامه نفهمیدم. از فرمانده سئو خواستم دیکشنری فارسی- کرهای شون پیت، را برایم بیاورد. دیدم در معنای آن نوشته "کف کردن" حالتی است که در هنگام شستن یک لباس با پودر رختشویی رخ میدهد و طی آن حبابهای سفیدی همهی لباس را فرا میگیرد. یعنی منظور این دوستان این است که در ایران مردم میروند تو رختشوخانهی قصرشان و سر خودشان پودر لباسشویی میریزند!؟
اگر اینگونه است که اینجا نوشته، باید بپرسم چرا برای یک فیلم یا شخصیت این قدر خودشان را به دردسر میاندازند و اصلا معنای این کار چیست؟ آیا در آداب و رسوم شما این کار معنای نمادین و رمزی دارد؟ لطفا برایم بنویسید.
تا جایی که من میدانم پودر رختشویی اصلا برای پوست و مو خوب نیست ریزش مو میآورد و ممکن است کهیر بزنید آن وقت چطور میتوانید تو قصرتان راه بروید؟ بانوان قصر چه میگویند؟ سیت دان پلیز سر جات (به کره ای یعنی به امید دیدار)
کلمات کلیدی :
جومونگ،
دونگ یی،
امپراطور،
کف کردن،
یانگوم،
کره