طراحی وب سایت دانشگاه - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، نرمش و ملایمت در همه چیز را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

با تفکیک دانشگاه، مسئله ارتباط دختر و پسر حل می شود؟

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/5/23 6:32 عصر

  

یکی از بچه‌ها گفت: حرفای شما همه درست. اومدیم و به بهترین حالت رسیدیم. یعنی دانشگاه‌های مجزا برای پسرا و دخترا. دیگه این جوری مسئله‌ی ارتباط دختر و پسر حل می‌شه.

منتظر نماند تا جواب بدهد. خودش ادامه داد:
نه که نمیشه. اگه قرار بود حل بشه. ما الان تو دبیرستا‌نی‌ها که از هم جدا هستند، نباید مشکل داشته باشیم که داریم. همه جورشو هم داریم. از ف گرفته تا فرحزاد. این قضیه مثل سیگاره. کسی که اهلشه، می‌ره پیدا می‌کنه. اینجا نشد یه جای دیگه. کسی هم که اهلش نیست اصلا دنبالش نمی‌ره نه اینجا نه جای دیگه. این راهش نیست ما باید بریم سراغ ریشه‌های این مسئله.

گفت: مگه قراره این طرح مشکل ارتباط بین دختر-پسرای دانشجو رو حل کنه!؟ این طرح می‌خواد محیط دانشگاه صرفا یه محیط علمی صرف و سالم باشه. حالا طرف می‌خواد گرل‌فرند پیدا کنه می‌خواد شوهر پیدا کنه یا هر چیز دیگه بره یه جای دیگه ولی نه تو دانشگاه. اصلا همون مثالی که زدی خوبه. یه پدری به پسر سیگاریش می‌گه تو خونه سیگار نکش. آیا این باعث می‌شه اگه پسره اهلشه، ترک کنه؟ نه. می‌ره تو کوچه می‌کشه. پدره هم می‌دونه. ولی چرا بهش می‌گه تو خونه نکش. واسه چند چیز؛

1. واسه این که با این کار بهش می‌فهمونه موافق اصل این کارت نیستم.
2. فضای خونه رو از دود و بوی بد سیگار سالم نگه می‌داره.
3. جلوی بعضی چیزای دیگه رو در آینده می‌گیره. پسری که نمی‌تونه تو خونه سیگار بکشه، حشیش هم نمی‌تونه و...
4. از همه مهمتر بچه‌ای دیگه‌شو که هنوز آلوده نشدن ولی خب مثل هر آدم دیگه‌ای زمینه‌ی سیگاری شدن رو دارن، سالم نگه می‌داره.

 - طرف گفت: می‌تونی بگی این بچه‌ها با این کار باباشون دیگه سیگاری نمی‌شن؟

 گفت: نه. هیچکی نمی‌تونه تضمین کنه. شاید هم شدن ولی اولندش احتمالش نسبت به وقتی که سیگار کشیدن تو خونه آزاد باشه کمتر می‌شه. دومندش این که لااقل پدره وجدانش راحته که اون هر کاری که واسه سالم موندن بچه‌هاش بوده کرده، لااقل اون زمینه رو فراهم نکرده. سومندش خود همین پسره‌ی سیگاریه ممکنه همین که بتونه جلوی خودشو بگیره تو خونه نکشه ممکنه اراده‌ش تقویت بشه جاهای کمتری بکشه. چهارمندش همین که روزی دو، سه نخ سیگار کمتر بکشه دیرتر می‌ره سینه‌ی قبرستون. یه جوک یادم اومده ولی باید قول بدین به زور هم شده بخندین و گرنه نمی‌گم.

همه قبول کردیم.

گفت: یه سیگاریه می‌ره پارچه فروشی می‌گه آقا پارچه‌ی نخی دارین؟ می‌گه: آره. می‌گه بی‌زحمت یه دو نخ بدین.

اولش خودمون رو جدی گرفتیم و هیچ کدوم نخندیدم. گفت: خیلی نامردین. بعد خنده رو زیر کردیم.

 گفت: به قول سعدی:

پسر چون ز ده بر گذشتش سنین/ ز نامحرمان گو فراتر نشین
بر پنبه آتش نشاید فروخت/ که تا چشم بر هم زنی خانه سوخت

 یکی از بچه‌ها گفت: سعدی رو عشق است. پس اون هم طرفدار تفکیکه.

گفت: نمی‌شه گفت دانشجوها دو دسته‌اند: یا اهل این کاران یا اهل این کارا نیستن. نه. این وسط یه دسته‌ی دیگه هست؛ کسانی که اهلش نیستند می‌تونن بشن. مثل هر آدمی زمینه‌اش رو دارن، بالاخره شهوت دارن، شیطون هم که بیکار ننشسته، آدم رو وسوسه می‌کنه. حالا خود این دسته هم بسته به خونواده‌شون، نوع تربیشتون، محیطی که توش بزرگ شدن، دوستاشون و... درصد گرایششون به خوبی و بدی با هم متفاوته و به همین خاطر خودشون به دسته‌های مختلف تقسیم می‌شن.

خلاصش کنم. این طرح بیشتر جنبه‌ی سالم‌سازی محیط رو داره که البته نه جای واکسینه کردن رو می‌گیره و نه جای درمان رو. این سه تا، هر کدوم سر جای خودشون لازمند و هیچ کدوم هم جای دیگری رو نمی‌گیره.

حضرت علی (ع) تو حکمت‌های نهج البلاغه می‌فرماد: "من العصمه تعذّر المعاصی" یعنی یکی از راه‌های پاک ماندن، دسترسی نداشتن به گناهه. عکسش هم صادقه. هر چند حالت ایده‌آل اینه که آدم اونقدر ایمان و اراده‌ش قوی باشه که اگه دسترسی هم پیدا کنه، دست از پا خطا نکنه؛ مثل حضرت یوسف (ع) ولی خب چند نفر می‌تونن این جوری باشن.  به قول سعدی: چو گِل بسیار شد پیلان بلغزند.

یکی از بچه‌ها گفت: بالاخره ما نفهمیدیم پسرا سیگارکشند و دخترا سیگار یا بالعکس؟

گفت: هر کدوم می‌تونن هر کدوم باشن. باید ببینی کی می‌کشه کی کشیده می‌شه؟!

یکی دیگه از بچه‌ها گفت: خب با این حال...

گفت: بابا پکیدم. چند نفر به یه نفر. اصلا به من چه. من سر پیازم یا تهش. چی‌اش به من می‌رسه. بذار اصلا پسرا و دخترا با مختلط باشن حالشو ببرن. تا کور شود هر آن که نتواند دید. بلند شین بریم یه دست گل کوچیک بزنیم...

 

قسمت‌های قبلی این گفتگو:

1. دخترا جدا، پسرا جدا!

2. دخترا جدا، پسرا جدا (2)

3. رفتن به دانشگاه واسه ازدواج اشکالی داره؟

4. دانشگاه مختلط و شناخت جنس مخالف؟!

5. تفکیک جنسیتی در دانشگاه، نشدنی/شدنی؟!

6. با تفکیک جنسیتی، دانشگاه، اسلامی می شود؟

7. چرا امام خمینی با تفکیک جنسیتی دانشگاه مخالفت کرد؟

 




کلمات کلیدی : تفکیک جنسیتی، دانشگاه، دختر و پسر

با تفکیک جنسیتی، دانشگاه، اسلامی می شود؟

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/5/18 5:34 عصر


یکی دیگه از بچه‌ها که معمولا اظهار نظر نمی‌کند ولی وقتی چیزی می‌گوید: تا مغز استخوان آدم را می‌سوزاند گفت: یعنی با این کارا دیگه دانشگاه، اسلامی می‌شه؟ شما اصل رو رها کردین رفتین سراغ فرع. محتوا رو رها کردین رفتین سراغ قالب.

گفت: منظورت  از اصل و فرع چیه؟

- اسلامی کردن دانشگاه به اینه که بریم تو رشته‌های مختلف دیدگاه‌های مخالف اسلام را پیدا کنیم و نقد کنیم و سوالاتی رو که غربیا جواب دادن و جوابشون با دین نمی‌سازه کنار بذاریم و به جاش جواب‌هایی صد در صد اسلامی ارائه کنیم. این جوری دانشگاه اسلامی می‌شه.

- خب این درسته باید هم این کار بشه ولی به نظر تو فقط محتوا اهمیت داره یا قالب هم مهم. ما باید به خدا اعتقاد داشته باشیم اما این کافیه؟ یا تو  باید جلو خدا عملا دولا راست بشی. صبح دو بار، ظهر چهار بار، و... ؟

- به یکی گفتند خربزه می‌خوای یا هندوانه گفت: هردوانه. اشکالی داره دو تیم بیان روی هر دو کار کنن؟

یکی از بچه‌ها که حقوق می‌خونه و صدای ریزی داره، گفت: می‌گن این تفکیک در هیچ جای قانون نیومده.

گفت: آیا در هیچ جای قانون اومده که پسر و دختر باید مختلط سر کلاس باشند؟ شورای انقلاب فرهنگی که این رو تصویب کرده...

- خب این بیست و چهار سال پیش بوده.

- خب باشه. این مصوبه ملغی اعلام شده؟ معارضش تو این مدت تصویب شده؟ حالا بر فرض هم که این طرح، قانون نباشه، مخالف قانونه؟ آقای قرائتی می‌گفت: یه نفر گفت: امام خمینی (ره) این جوری گفته. گفتند: امام خمینی (ره) نگفته. گفت: آخه حرف حسابیه اگه تا حالا نگفته حتما بعدا می‌گه. حالا اینه.

 

بخشهای دیگر این گفتگو:

1. بخش اول

2. بخش دوم

3. بخش سوم

4. بخش چهارم

5. بخش پنجم

 

 

 




کلمات کلیدی : دانشگاه، دختران، پسران، تفکیک جنسیتی، اسلامی شدن

دخترا جدا، پسرا جدا!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/5/8 9:57 صبح

 

بحث کشید به طرح جدا سازی دخترها و پسرها از یکدیگر در دانشگاه. یکی از بچه‌ها به شوخی گفت: ما شانس که نداریم حالا که نوبت ما شد رودخونه خشک شد. گفتیم می‌ریم دانشگاه یه حالی می‌کنیم... یکی دیگه از بچه‌ها در جوابش گفت: خدا می‌دونست که به خر شاخ نداد و به گربه پر! و همه زدیم زیر خنده.

بهزاد با لحنی عصبانی که معلوم بود طبق معمول جو گیر شده است، گفت: می‌دونین من از چی ناراحتم؟ از اون دیدی که پشت این تصمیمه. یعنی بدبینی به دانشجو. این طرح یه توهینه به دانشجو به نظر من.

همه ساکت بودند. من هم تنها آخوند جمع. دیگر وقتش بود عرض اندامی بکنم. گفتم: بهزاد جان. تو به خودت نگیر. تازه به خودت هم که بگیری، طوری نیست. یعنی تو از حضرت یوسف بالاتری؟

- استغفرالله.

- قربون آدم چیز فهم. حضرت یوسف (ع) وقتی معلوم شد که خیانت نکرده. گفت چی؟ و ما ابرئ نفسی، إن النفس لأماره بالسوء... (یوسف/53) یعنی باز نفس خودش رو تبرئه نمی‌کنه، می‌گه من هم از شهوت‌های نفسانی مبرا نیستم. حالا این جا هم که به زن تو خیانت نکردم، خدا رحمتش رو شامل حال من کرد. حالا به قول معروف جایی که عقاب پر بریزد از پشه‌ی  لاغری مثل من و تو چه خیزد؟!...






کلمات کلیدی : دختر، پسر، تفکیک جنسیتی، دانشگاه