طراحی وب سایت داریوش اول - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آغاز حکمت، ترک لذّتها و پایان آن، نفرت از چیزهای گذراست . [امام علی علیه السلام]

ایران: خشک سالی و دروغ!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/29 12:12 عصر


یکی از دوستانم معروف به شکارچی از یکی از دوستان مشترکمان به نام جیگر بابا یه نمایشی بهش رسیده بود و اونم به من رسوند به نام "خشکسالی و دروغ". عجب نمایشیه پسر! متن محشری از محمد یعقوبی. نمایشنامه‌‌ای هنرمندانه و قوی به لحاظ ساختاری و عمیق به لحاظ تحلیل شخصیت‌ها و کنش‌های آنها و مسائل مهم بشری و روابط انسانی، غنی به لحاظ گزین‌گویه‌های ناب و تیکه‌های طنزآمیز کلامی و موقعیتی و  بالاخره به یاد ماندنی به جهت بازی‌های درخشان پیمان معادی، باران کوثری، علی سرابی، آیدا کیخایی که به نظر من از همه بهتر و تاثیرگذارتر بازی کرد مخصوصا در پرده‌ی آخر. (ناگفته نماند که کمی هم زهرمار قاتی این نمایش هست که فعلا تصمیم ندارم درباره‌اش صحبت کنم)


اسم نمایشنامه گرفته شده از دعای داریوش اول در حق ایران است که


اهورامزدا  این سرزمین را از دشمن، از خشک‌سالی و از دروغ دور بدارد.


نکته‌ی تازه‌ و جالبی که نویسنده با زبان آرش (پیمان معادی) می‌گوید این است که اصل دعا این بوده:

 

اهورامزدا به این سرزمین "میایاد" دشمن، خشک‌سالی، دروغ.


این یعنی چی؟ یعنی اینکه نبوده اونم آرزو می‌کرده هیچ وقت این چیزا نباشه ولی الان چی؟ الان همه‌‌ی اینا هست. پس باید بگه...

که آرش وقتی به اینجا سکوت می‌کنه چون متوجه می‌شه که امید اصلا به حرف‌های او گوش نمی‌کنه چون خوابش گرفته...

 

درباره‌ی اینکه چرا این جمله در نمایشنامه شنیده نمی‌شود با اینکه بیننده به شدت کنجکاو می‌شود که آن را بداند دو وجه به نظرم می‌رسد:


1. کارگردان سطح هنری کار را بالاتر می‌گیرد و از ایجاز استفاده می‌کند و حدس زدن جمله را به بیننده واگذار می‌کند که البته حدس زدنش برای بیننده‌ی باذکاوتی مثل بنده و شما خیلی سخت نیست (مخصوصا که بتوانی به نسخه‌ی چاپ شده‌ی نمایشنامه سرکی بکشی و ببینی که در آن جا نوشته شده:


الان باید بگه اهوارامزدا! این کشور را از دشمن، خشک‌سالی و دروغ نجات بده.


2. می‌دانید که برای مدتی این مجوز اجرای این نمایشنامه لغو می‌شود و صدور مجوز مجدد منوط به پاره‌ای از اصلاحات می‌شود و احتمالا این جمله از ترس اینکه سویه‌ی سیاسی داشته و تعریضی به حاکمیت باشد، حذف شده است.

به نظر خودم احتمال دوم قوی‌تر است چون همان طور که عرض کردم این جمله در متن مکتوب نمایشنامه و شاید هم در اجرای اول و دوم آن که (که من ندیده‌ام) آمده باشد.


 






کلمات کلیدی : ایران، دعا، نمایش، خشک سالی و دروغ، داریوش اول