ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 94/4/24 12:5 عصر
درباره ی فروغ یا دانشور و کمتر اعتصامی وقتی می نویسند، معمولا عکسی از آنها روی جلد یا پشت آن یا گوشه ی دیگری برای مثال کنار صفحه ی وب می گذارند که دیده ای. می دانیم که این سه زن هم عکس با روسری دارند و هم بی روسری.
از خودم می پرسم چرا نویسنده ای ترجیح می دهد از عکس بی روسری یکی از این سه تن استفاده کند؛ به جای عکس باروسری؟ او با این کار دارد بیشتر از خودش برای ما می گوید یا از دانشور یا فرخزاد یا اعتصامی؟ او دارد به این سه نفر خدمت می کند یا خیانت؟ او دارد به جامعه و به طور خاص جامعه ی ادبی خیانت می کند یا خدمت؟ اگر آنها اکنون بودند، خود کدام را ترجیح می دادند؟
تکرار می کنم از خودم پرسیدم. خواستم که زحمت جواب دادن بر دوش کسی نیفتد.
کلمات کلیدی :
روسری،
حجاب،
سیمین دانشور،
فروغ فرخزاد،
پروین اعتصامی
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 93/6/7 7:38 عصر
صحبت از بحث حجاب و عفاف و سر و وضع بخشی از دختر و پسرها و خانم ها و آقاهای ایرانی شد. من زیاد وارد بحث نشدم طبق معمول و بیشتر دوست داشتم بشنوم. در این میان بیشتر حرف ها را پیشتر شنیده بودم جز این تعبیر را که کمی بد شاید باشد ولی نه به هر حال نه به اندازه ی واقعیتی که این تعبیر توصیفگر آن است.
گفت: ما در این زمینه دچار یک نوع اسهال فرهنگی شده ایم. هر چقدر کار فرهنگی مثبت در این زمینه می شود با سر و وضع و رفتار و گفتار و خودنمایی ها و تن نمایی های بخشی از بازیگران دختر و پسر و خانم و آقا در فضای واقعی جامعه و فضای مجازی (وقتی داخل ایران هستند و وقتی بیرون می روند)، بی آنکه جذب جامعه شود و حال او را بهتر کند، دفع می شود...
کلمات کلیدی :
حجاب،
عفاف،
بازیگران،
اسهال،
فرهنگ
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/19 12:23 عصر
دوستم گفت: حضرت علی (ع) در نامهاش امام حسن (ع) میفرماید: بل لا تقل کل ما یعلم: هر چیزی را میدانی نگو. به قول معروف دروغ گفتن حرام است ولی راست گفتن واجب نیست. یه وقتایی مصلحت نیست بعضی چیزهای درست را هم آدم بگوید.
گفتم: من هم قبول دارم که بله گاهی لازم است آدم یک حرف درست را نگوید چون مفسده دارد ولی آیا این بحث مصداق چنین مواردی است؟ آیا واقعاً این طوری است که بعضی بچه مسلمونا اصلا موسیقی گوش نمیدن حالا با گفتن اینکه طبق نظر بعضی مراجع بعضی موسیقیها حلاله، دیگه میرن هر نوع موسیقی آشغالی رو گوش میدن؟ یا جریان برعکسه؛ یعنى خیلیها خیال مى کنند که از نظر مذهبی موسیقی کلا حرامه و وقتى دیگه یه موسیقی گوش کردی دیگه کار گذشته است و از طرف دیگره چون نمیتونن جلوی خودشون رو بگیرن که موسیقی گوش ندن دیگه سوا نمیکنند میرن و درهم هر چی دستشون رسید گوش میدن؟
الان یاد یه چیزی افتادم. شهید مطهری (ره) تو کتاب مسئلهی حجاب به چنین طرز تفکری رو دربارهی گفتن یا نگفتن این حکم شرعی رو که پوشاندن وجه و کفین طبق نظر بعضی مراجع تقلید بر زن واجب نیست، نقل میکنه... (بعد من خلاصهی قضیه رو گفتم که البته اینجا عین عبارت شهید مطهری رو اوردم یک نکته: البته به لحاظ منطقی کسی میتونه به من اشکال کنه که از کجا معلوم که وضعیت مسئلهی موسیقی هم مثل مسئلهی شهید مطهری باشه که بعد تو بخوای از کار اون برای توجیه کار خودت استفاده کنی؟)
کتمان یا اظهار؟
(عنوان از خود شهید مطهری)
کلمات کلیدی :
حجاب،
کتمان،
موسیقی،
حک شرعی،
مصلحت
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/12/14 11:34 عصر


کلمات کلیدی :
عماد برناط،
عکس،
همسر،
حجاب،
اسکار،
فرش قرمز،
وزیر ارشاد،
نامه سرگشاده،
بازیگران زن ایرانی
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/12/7 10:19 عصر
بیمقدمه: تا جامعهی ایرانی، ازدواج موقت و ازدواج مجدد را همانند ازدواج دائم، محترم و مقدس نشناسد، محال است مشکلات او در رابطه با حجاب و عفاف حل شوند. نمیگویم اگر این دو نسخهی الهی عملی شوند، مشکلات جامعهی ما در حجاب و عفاف کاملا حل میشوند، میگویم تا اینها عملی نشوند، آن مشکلات حل نمیشوند (دقت شود).
شما بگویید! گرسنه و تشنهای را که از شدت عطش و گرسنگی، دل و جگرش دارد پاره پاره میشود و برای همین دارد داد میزند، میتوانی با سخنرانی دربارهی این که داد کشیدن خوب نیست؛ چون تارهای صوتیات خراب میشود و در آینده نمیتوانی خواننده بشوی، آرام کنی؟! یا به او بگویی این هوار کشیدنت باعث میشود همسایهها که الان در حال چرت بعد از ناهار هستند، چرتشان پاره میشود، زشت است؟!
باورت نمیشود این حدیث را ببین! پیامبر اکرم (ص) فرمود: جبرئیل امین از سوی خدای لطیف و خبیر برایم پیام آورد که دختران باکره مانند میوهی درخت هستند. وقتی که برسند باید آنان را چید و گرنه خورشید و وزش بادها تباهشان میکند، هنگامی که دختران باکره به آن حد رسیدند که زنان دیگر، آن موقعیت را دریافتهاند، دارویی جز شوهر کردن ندارند و گرنه از فاسد در امان نخواهند بود؛ زیرا آنها بشر هستند...[1]
حالا هی بیاییم، همایش بگیریم، کتاب و مقاله چاپ کنیم، عکسهای زیبا از دختران محجبه پوستر کنیم، هی بگیریم، هی ببندیم، هی بیانیه صادر کنیم که بله حجاب اِلِه، عفاف بلِه.
بله. این وسط افرادی هم هستند که سیرند و سیراب ولی میبینند شهر شلوغ است و عدهای فریاد میکشند، آنها هم جوگیر میشوند و برای این که به خیال خودشان از قافله عقب نیفتند، فریاد میکشند.
نکتهی پایانی: بعضیها وقتی حرف ازدواج موقت و مجدد را میشنوند، لایهای از قدسیت و معنویت آنها را فرا میگیرد و چنان اخ و تُفی راه میاندازند که گویی از فرشتگان لاهوتی هستند و دیگران، دیو سیرتان دوزخی. برادر من/ خواهر من! نیاز دو جنس به همدیگر که تنها جسمی نیست، نیازهای احساسی و عاطفی را اگر نگوییم بیشتر است، کمتر نیست. البته ما آدمها و الّا شما فریشتگان، منزّهید از این پلشتیهای ما. نه؟
[1] . شیخ محمد بن حسن حُرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج20، حدیث25037
کلمات کلیدی :
فلسفه،
ازدواج موقت،
ازدواج دائم،
کشک،
حجاب،
عفاف