طراحی وب سایت ادبیات - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بازگرداندن خشم با بردباری، نتیجه دانش است . [امام علی علیه السلام]

مدگرایی در پژوهش!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/25 11:31 عصر

 

سه گونه‌ی ادبی وجود دارد که پرمخاطب‌ترین گونه‌های ادبی هستند و بیش‌ترین تاثیر را بر باورها و عواطف ما دارند ولی کمترین کار علمی و پژوهش درباره‌ی آنها شده و می‌شود: طنز، نوحه و ترانه. جالب نیست؟! کمترین کار درباره‌ی تاثیرگذارترین (یا حداقل از تاثیرگذارترین) بخش ادبیات!


برای مثال وقتی شما سری بزنید به سایت نورمگز که از گسترده‌ترین بانک‌های اطلاعاتی کشور در زمینه‌ی نشریات علوم انسانی است و سه عنوان طنز، ترانه و نوحه را در نشریات علمی- پژوهشی جستجو کنید، می‌بینید که تعداد مواردی که پیدا می‌کنید به ترتیب 26، 8 و 0 است. باورتان می‌شود؟!


حالا شما بیایید سه واژه‌ی فوتبال، والیبال و بسکتبال را جستجو کنید. می‌بینید که به ترتیب 118، 45 و 34 مورد است. نمی‌خواهم بگویم چرا در این سه موضوع تحقیق شده نه می‌خواهم بگویم چرا در آن سه موضوع قبلی حداقل به اندازه‌ی این سه تا تحقیق نشده؟ و گرنه در خود این موضوعات (فوتبال و...) هم ما همچنان نیازمند پژوهش‌های بیشتری هستیم.

 

گاهی با خودم فکر می‌کنم مد و مدگرایی فقط در لباس و سر و وضع نیست گاهی در کارهای پژوهشی هم هست. در بعضی موضوعات کم اهمیت ده‌ها کتاب و مقاله نوشته شده ولی...

 

بی‌تعارف عرض کنم به کسی بر نخورد شاید بعضی از ما درباره‌ی بعضی موضوعات کاوش می‌کنیم چون کلاس دارد و بعضی موضوعات مهم وجود دارد که بی‌خیال از کنارشان رد می‌شویم چون...

 

 

چند نکته‌:


1. منظورم از گونه‌ی ادبی در اینجا معنای لغوی آن است نه معنای اصطلاحی و به معنای ژانر.

2. منظورم از نوحه و ترانه جنبه‌ی موسیقیایی و آوازی آنها نیست بلکه متن یا به تعبیر بهتر شعری آنهاست.

 






کلمات کلیدی : طنز، نوحه، ادبیات، مد، پژوهش، ترانه

ادبیات در زندگی روزمره

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/4/8 2:7 عصر

 

بالای در خانه‌ای نوشته شده بود: وقتی تایر پنچر ماشینتان را دیدید لطفا "آه" نکشید!

پشت اتومبیلی نوشته بود: بوق نزن راننده خوابه!

تو رستورانی نوشته بود: لطفا ما را از دود سیگار خود محروم فرمایید.

پشت پرایدی نوشته بود: مرگ دست خداست پراید فقط یک وسیله است!

پشت میکسری (1) نوشته بود: عاقبت فرار از مدرسه!

تو روستایی رو در طویله‌ای دختر تخسی باگچ نوشته بود: آقا گرگه! آقا شغاله! آقا دزده! برید خونتون آیفونمون تصویریه...

پشت یه پژوی girlfull نوشته شده بود: ورود آقایان ممنوع...

خالکوبی رو دست یکی: بی‌تو هرگز با تو عمرا!


 شما هم اگر چیزی دیدی بگو به این فهرست اضافه کنیم.


___________________________________________________________
(1) کامیونی که با چرخش محفظه‌ی دوکی شکل غلتان بزرگی نصب شده در پشتش و با آمیختن آب و پودر سیمان و ماسه، بتون تولید می‌کند. (خداییش کل فرهنگنامه‌ها را بگردید اگر تعریفی جامع‌تر و روشن‌تر از این برای این وسیله پیدا کردی هر چی دلتون خواست بگید. خود شرکت سازنده‌اش هم باور کن چنین تعریفی نداره).




کلمات کلیدی : ادبیات، پراید، زندگی روزمره، پنچری، رستوران، دود سیگار، میکسر

فصل شیدایی لیلاها

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/9/22 1:42 عصر


این روزها کتاب فصل شیدایی لیلاها را می‌خوانم. نوشته‌‌ی سید علی شجاعی.

روایت واقعه عاشورا از زبان زهیر‌بن قین بجلی، ضحاک‌ بن عبداله مشرفی، حربن یزید ریاحی، عمرو‌ بن قرظه انصاری، عبیدالله‌ بن حر جعفی و شبث‌بن ربعی، که بعضی از این افراد در سپاه یزید و بربعضی از یاران امام حسین(ع) بوده‌اند و تعدادی نیز در حاشیه این رخداد آن را نقل کرده‌اند.

در برنامه‌ای تلویزیونی آن را معرفی کرد مجری و بخشی از آن را خواند که عاشقش شدم. نثری استوار و اصیل مثل کتاب‌های قدیمی و تصویرهای زیبا و جذاب و تناسب‌های آوایی و معنایی مکرر و موسیقی جاری در جمله‌ها و سجع‌هایی بی‌‌‌تکلف و طبیعی و ایجازی دلنشین و عاطفه‌ای سرشار که تمام وجودت را در حین خواندن فرا می‌گیرد.

وقتی می‌خوانمش حسی به من دست می‌دهد مثل خواندن گلستان سعدی ولی با اندوهی که گویی سروده‌‌ی محتشم را مرور می‌کنم. کتاب مفصلی نیست برای همین آن را جرعه‌جرعه می‌نوشم. روزی یک فصل. دوست ندارم به این زودی تمام شود.

درباره‌‌ی کتاب     /     گزارش جلسه نقد با حضور نویسنده 




کلمات کلیدی : عاشورا، ادبیات، رمان، کتاب، فصل شیدایی لیلاها، سیدعلی شجاعی، نیستان، گلستان سعدی، محتشم کاشانی