مدگرایی در پژوهش!
سه گونهی ادبی وجود دارد که پرمخاطبترین گونههای ادبی هستند و بیشترین تاثیر را بر باورها و عواطف ما دارند ولی کمترین کار علمی و پژوهش دربارهی آنها شده و میشود: طنز، نوحه و ترانه. جالب نیست؟! کمترین کار دربارهی تاثیرگذارترین (یا حداقل از تاثیرگذارترین) بخش ادبیات!
برای مثال وقتی شما سری بزنید به سایت نورمگز که از گستردهترین بانکهای اطلاعاتی کشور در زمینهی نشریات علوم انسانی است و سه عنوان طنز، ترانه و نوحه را در نشریات علمی- پژوهشی جستجو کنید، میبینید که تعداد مواردی که پیدا میکنید به ترتیب 26، 8 و 0 است. باورتان میشود؟!
حالا شما بیایید سه واژهی فوتبال، والیبال و بسکتبال را جستجو کنید. میبینید که به ترتیب 118، 45 و 34 مورد است. نمیخواهم بگویم چرا در این سه موضوع تحقیق شده نه میخواهم بگویم چرا در آن سه موضوع قبلی حداقل به اندازهی این سه تا تحقیق نشده؟ و گرنه در خود این موضوعات (فوتبال و...) هم ما همچنان نیازمند پژوهشهای بیشتری هستیم.
گاهی با خودم فکر میکنم مد و مدگرایی فقط در لباس و سر و وضع نیست گاهی در کارهای پژوهشی هم هست. در بعضی موضوعات کم اهمیت دهها کتاب و مقاله نوشته شده ولی...
بیتعارف عرض کنم به کسی بر نخورد شاید بعضی از ما دربارهی بعضی موضوعات کاوش میکنیم چون کلاس دارد و بعضی موضوعات مهم وجود دارد که بیخیال از کنارشان رد میشویم چون...
چند نکته:
1. منظورم از گونهی ادبی در اینجا معنای لغوی آن است نه معنای اصطلاحی و به معنای ژانر.
2. منظورم از نوحه و ترانه جنبهی موسیقیایی و آوازی آنها نیست بلکه متن یا به تعبیر بهتر شعری آنهاست.
کلمات کلیدی : طنز، نوحه، ادبیات، مد، پژوهش، ترانه