حقوق ثابت ماهیانه!
شاعر، شعرهای زیادی نوشته بود،
شعرهای زیادی خوانده بود.
شاعر، کتابهای زیادی نوشته بود،
کتابهای زیادی خوانده بود.
اما حالا فکر میکرد:
"زیادی شعر و کتاب، خوانده و نوشته است."
با خود میگفت:
"کاش به استخدام بانک درآمده بود،
کاش شبها به فرمان شهردار، زبالههای کارمندان بانک را
پرواز میآموخت،
کاش هر روز صبح،
چشم در چشم کاسهای
کنار باجهی بانکی مینشست.
کاش، کاش، کاش...
اگر میشد،
حالا حقوق ثابت ماهیانه داشت.
کلمات کلیدی : شاعر، حقوق ماهیانه، کارمند بانک