ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/3/6 11:2 صبح
هوراس والپول (ظاهرا وضع پولی ایشان خیلی توپ بوده!) شاعر و ادیب انگلیسی (مرگ بر دولت انگلیس!) گفته:
"جهان برای آنانی که میاندیشند، کمدی است و برای آنانی که احساس میکنند، تراژدی".
و خود بنده، یک غیر شاعر غیر ادیب ایرانی (بابا تواضع!) در همین راستا میفرمایم که چون هیچ کس نیست که فقط بیندیشد یا فقط احساس کند، پس بهتر است بگوییم:
"هر کسی به هر اندازه که با جهان با اندیشهاش روبرو شود، به همان اندازه آن را کمدی مییابد و به هر اندازه که با احساسش، به همان اندازه تراژدی. و آن طرف سکه، این که آیا جهان را بیشتر کمدی مییابیم یا تراژدی، به ما میگوید که بیشتر با اندیشهمان به دنیا مینگریم یا با احساسمان."
(خودمانیم حرفهای مهم زدن عجب حالی دارد! توپ!)
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/3/2 12:47 عصر
خواهر خانم داداشم که در دانشگاه سمای یکی از شهرستانها درس میخواند، به داداشم گفته بوده که نمایشگاه کتابی در دانشگاهشان برگزار شده بوده و او هم در ضمن بازدید، برای رفع خستگی آمده بوده، آرنجش را روی کتابی گذاشته و تکیه داده بوده، بعد یک دفعه فامیل بنده را که همان فامیل شوهر خواهر ایشان هم هست میبینه بوده، بعد با عجله دستش را بر میداره بوده و اسم کوچک این الاحقر را هم میبینه بوده و خدا میداند چقدر تعجب میکنه بوده. بعدا ماجرا را برای داداشم تعریف میکرده بوده و ایشان هم گفته بوده که بعله، داداش ما دیگر بوده بوده!
وقتی داداشم این ماجرای را به بنده گفته بوده، با خودم گفته کردم بوده: خدا را شکر که بالاخره کتاب ما به یک دردی خورد بوده. اگر قبلا من دانسته بوده، میداده بوده به این مغازههای تودوزی ماشین یا رویهکوبی مبل و یک لایهی خوشگل و راحت روی آن میدوخته بوده تا عزیزان بازدیدکننده استراحت خوبی روی آن داشته بوده باشند!
کلمات کلیدی :