ادامه ی ماجرای وحدت طولی غزل
شاید بسیاری از ما با خواندن این دیدگاه از حافظ پژوهشی اسم و رسم دار مثل خرمشاهی، پروندهی این موضوع را مختومه بدانیم اما حقیقت این است که هنوز ابهامها و تردیدهایی در گوشه و کنار این پرونده هست که بدون روشنکردن و زدودن آنها، پرونده همچنان باز خواهد ماند؛ برای مثال به این پرسشها توجه بفرمایید:
1. آیا واقعا غزلهای حافظ فاقد وحدت طولی هستند یا به ظاهر این گونه هستند؛ به تعبیری دیگر؛ واقعا گسسته هستند یا گسستهنما و در پشت این پریشانی ظاهری، نظمی پنهان شده که خوانندهی هوشمند میتواند و باید آن را کشف کند و گرنه اساسا در درک غزل او ناکام مانده است؟
2. آیا واقعا تنوعبخشی به مضامین یک غزل و به تبع آن استقلال ابیات، از حافظ آغاز شده یا پیش از او هم سابقهای داشته؟
3. آیا تنوعگرایی در مضمون غزل، لزوما منجر به استقلال ابیات میشود یا ممکن است غزلی سروده شود که در عین حالی که تنوع مضمون دارد، وحدت طولی و انسجام درونی هم داشته باشد؟
4. آیا واقعا ساختار سورههای قرآن فاقد نظم است و حافظ در سبک پاشان خود از قرآن الگو گرفته است؟
5. آیا واقعا سبک هندی ادامهی راهی است که حافظ آغاز کرده بود یا شیوهی غزلسرایی آنها سرچشمههای دیگری دارد؟
کلمات کلیدی : حافظ، وحدت طولی غزل، سبک هندی، نظم قرآن