طراحی وب سایت مکانیسم های دفاعی - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
داناترین مردم کسی است که شکّ یقینش را زایل نکند . [امام علی علیه السلام]

ضد عاشقانه ها و افعال معکوس!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/3/16 12:1 صبح


از دیدگاه روانکاوی فرویدی وقتی افراد تمایلاتی دارند که به علت عدم مقبولیت و تعارض آنها با موانع اخلاقی و اجتماعی برآورده نمی‌شوند، به بخش پنهان ضمیر ناخودآگاه رفته و تبدیل به عقده می‌شوند؛ بعد روان فرد با استفاده از شیوه‌هایی به نام مکانیسم‌های دفاعی در صدد جبران و گشایش آن عقده‌ها بر می‌آید.


یکی از این مکانیسم‌ها جا به جایی نام دارد که عبارت است از انتقال احساسات، هیجانات و تکانه‌های اضطراب‌زا از یک شخص و یا شیء تهدید کننده و غیرقابل دسترس به فرد و یا شیء امن‌تر و قابل پذیرش‌تر و تخلیه احساسات فروخورده بر سر اهدافی با خطر کمتر.


بعضی از جوانان ایرانی بین بلوغ جنسی و زمان ازدواجشان دست کم 9 سال فاصله است. تو این 9 سال هیچ راه مشروع قابل دسترسی برای برآورده کردن نیازهای جنسی و عاطفی‌شان در اختیار ندارند. می‌ماند راه‌های نامشروع که آن هم علاوه بر اینکه مشکلات و دردسرهای خاص خودش را دارد، معمولا احساس گناه و عذاب وجدانی به همراه دارد که باز آنها را (در صورت ارتکاب) به نحو دیگر به لحاظ روانی داغون می‌کند.


بنابراین این ناکامی طولانی مدت باعث خشم آنها می‌شود؛ خشم از خانواده، جامعه، قانون و حتی گاهی از شرع و اخلاق. به نظر او اینها مقصر هستند در نرسیدن او به عشق. اما او نمی‌تواند با هیچ کدام از اینها در بیفتد، پس او این خشم را سر کی خالی کند؟ کم‌خطرترین سوژه و امن‌ترین آن همان کسی است که او در خواب و بیداری در آرزوی رسیدن به اوست که البته کمترین تقصیر را در این زمینه دارد. یعنی جنس زن.


بنابراین از مکانیسم جا به جایی استفاده می‌کند و حس خشم و تنفرش را سر او خالی می‌کند و او در حالی که تمام وجودش فریاد می‌زند: بیا، نرو، بمون ولی به زبان می‌گوید: نیا، برو، نمون به درک...


پس طبق این تفسیر باز هم محتوایاین ترانه‌ها جدی نیستند و این ترانه‌ها عاشقانه‌اند نه ضدعاشقانه و من به نظرم چه بسا کشش کسانی که از این ترانه‌ها می‌سرایند یا گوش می‌دهند و نیاز آنها به جنس دیگر، از بقیه بیشتر باشد. (بر خلاف ظاهرشان)


مثال روشنی بزنم که بیشتر ما تجربه‌اش را داریم یا دیدیم. مثلا نوجوانی غذایی را به شدت دوست دارد ولی مادرش به دلیلی به او نمی‌دهد و او در حالی که عصبانی شده می‌گوید: به درک. من اصلا نمی‌خواهم. اگر بهمم بدی دیگه نمی‌خوام ولی واقعا از ته دل نمی‌گوید.


دلم نمی‌آید این را بگویم؛ چون خودم دلم برای این گروه می‌سوزد (هر چند با این نوع بیان عشق موافق نیستم)؛ ولی برای اینکه از شدت اندوه احتمالی خواننده بکاهم این خوشمزگی نا به جا را بر من ببخشید که طبق این تفسیر در این نوع ترانه‌ها به قول اهالی برره از افعال معکوس استفاده می‌شود!

 






کلمات کلیدی : عشق، ترانه، ترانه های نفرت، ضد عاشقانه ها، بلوغ جنسی، فروید، مکانیسم های دفاعی