ادبیات در زندگی روزمره
بالای در خانهای نوشته شده بود: وقتی تایر پنچر ماشینتان را دیدید لطفا "آه" نکشید!
پشت اتومبیلی نوشته بود: بوق نزن راننده خوابه!
تو رستورانی نوشته بود: لطفا ما را از دود سیگار خود محروم فرمایید.
پشت پرایدی نوشته بود: مرگ دست خداست پراید فقط یک وسیله است!
پشت میکسری (1) نوشته بود: عاقبت فرار از مدرسه!
تو روستایی رو در طویلهای دختر تخسی باگچ نوشته بود: آقا گرگه! آقا شغاله! آقا دزده! برید خونتون آیفونمون تصویریه...
پشت یه پژوی girlfull نوشته شده بود: ورود آقایان ممنوع...
خالکوبی رو دست یکی: بیتو هرگز با تو عمرا!
شما هم اگر چیزی دیدی بگو به این فهرست اضافه کنیم.
___________________________________________________________
(1) کامیونی که با چرخش محفظهی دوکی شکل غلتان بزرگی نصب شده در پشتش و با آمیختن آب و پودر سیمان و ماسه، بتون تولید میکند. (خداییش کل فرهنگنامهها را بگردید اگر تعریفی جامعتر و روشنتر از این برای این وسیله پیدا کردی هر چی دلتون خواست بگید. خود شرکت سازندهاش هم باور کن چنین تعریفی نداره).
کلمات کلیدی : ادبیات، پراید، زندگی روزمره، پنچری، رستوران، دود سیگار، میکسر