«فسقلی» یعنی چی؟
چند وقت پیش، پیش یکی از دوستان بودم تو محل کارش که یکی از همکارانش وارد اتاق شد و سراغ هماتاقی او را گرفت. دوستم گفت: رفته بیرون تا چند دقیقه دیگه بر میگرده. این بندهخدا گفت: پس من بروم یه "فسقل" بزنم و برگردم. ما دو تا، تا این را شنیدیم خندهمان گرفت. فکر کردیم از روی دلخوری، یه بد و بیراه به خودش گفته. از خندهی ما متوجه شد که انگار معنی حرفش را نفهمیدیم. برای همین هم گفت: فسقل بزنم به زبون ما شمالیا یعنی برم یه دوری بزنم. دوباره خندیدیم ولی خب عذرخواهی هم کردیم.
بعد از آن به ذهنم آمد که ریشهی فسقلی همین است و یاء نسبت به فسقل چسبیده است؛ یعنی کسی که اهل فسقلزدن است یا خودمونیتر بگویم کسی که همیشه به گشت و گذار است. همان طور که قلقلی یعنی چیزی یا کسی که همیشه در حال قلخوردن است. پس به بچه میگویند فسقلی؛ چون همیشه از بزرگترها میخواهد که او را بیرون ببرند و این طرف و آن طرف بچرخانند یا این که خودش دائما در حال این طرف و آن طرف رفتن است.
حال کردی مطلب رو. خداییش کل اینترنت رو بگرد اگه این نکته رو جایی دیدی.
کلمات کلیدی : فسقلی، یاء نسبت، فسقل زدن، لهجه ی شمالی، قلقلی