طراحی وب سایت صائب - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] رشک بردن دوست از خالص نبودن دوستى اوست . [نهج البلاغه]

ماجرای وحدت طولی غزل

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/2/4 9:54 عصر

با دو سوال شروع کنیم به نظرم بهتره:

منظور از وحدت طولی غزل چیست؟ آیا داشتن حسن است و نداشتن آن عیب؟

در غزلی که وحدت طولی نیست، هر بیت آن برای خودش ساز جداگانه‌ای می‌زند و حتی ممکن است مفهوم یک بیت با مفهوم بیت بعدی متضاد باشد.

بعضی معتقدند نداشتن وحدت طولی به خودی خود عیب نیست. این شیوه از حافظ آغاز شده و در واقع انقلاب او در غزل است. تا قبل از او (اوجش در غزل‌های سعدی و مولانا) غزل تک مضمونی بود؛ مضمون عشق و غزل‌ها وحدت طولی داشتند.

اما چرا حافظ دست به این کار زد و چه طوری این کار را کرد؟

سعدی و مولانا غزل را به اوج رساندند، سعدی در عاشقانه و مولانا در عارفانه، حافظ آمد دید چیزی برای او باقی نگذاشته‌اند، اگر کاری نکند در بهترین حالت می‌شود نسخه بدلی از سعدی یا مولانا. برای همین غزل را از تک مضمونی در آورد و حکمت و تجربه‌های عادی زندگی روزمره و انتقاد اجتماعی و... را هم وارد کار کرد و همین باعث شد که ابیات غزل به استقلال نسبی برسند. مثلا در یک غزل یک بیت عارفانه است یک بیت عاشقانه یک بیت حکمت عملی یک بیت نقد بعضی قشرهای جامعه؛ مثل صوفی و محتسب و شیخ و... یک بیت تجربه‌ی عادی زندگی و... برای همین، غزل او وحدت طولی‌اش [لااقل از حیث مضمون] را از دست داد و این برای شعر او عیب نیست بلکه سرشت آن است و حافظ آگاهانه و عمدا این کار را کرده، آن هم تحت تاثیر ساختار سوره‌های قرآن و از جمله عوامل عالمگیر شدن غزل او هم همین بوده. و همین ابتکار حافظ سر نخی بود که شاعران سبک هندی مثل صائب آن را دنبال کردند و البته بعدا به افراط رسید و لوس شد. (عین عبارت ایشان)

 

 




کلمات کلیدی : سعدی، حافظ، غزل، وحدت طولی، مولانا، عاشقانه، عارفانه، سبک هند، صائب