طراحی وب سایت دریا - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آنان را طاعت دارید که در ناشناختنشان عذرى ندارید . [نهج البلاغه]

روح تهرونی!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 92/2/7 9:21 صبح

 

این روزها شبکه‌ی iFilm دوباره داره سریال پنج کیلومتر تا بهشت رو پخش می‌کنه. داستان امیرحسین (مهدی سلوکی) پسر مذهبی‌ای که تو ساختمان شرکتی که کار می‌کرد، زندگی می‌کرد و خواستگار دختر (شبنم قلی خانی) صاحب شرکت (داریوش فرهنگ) بود و پسر صاحب شرکت با کمک دوستانش گاوصندوق پدر را خالی کرد و با آجر به سر امیرحسین کوبیدند نامردا که دزدی بیفتد گردن او و او را در مزرعه‌ای اطراف تهران انداختند و روح امیرحسین با روح دختری به نام مینا (پریناز ایزدیار) آشنا شد و تا زمانی که جسد امیرحسین را پیدا کردند و به بیمارستان بردند، این دختره تجربیات روحی‌اش را در اختیار امیرحسین می‌گذاشت و راهنمایی‌اش می‌کرد...


تو یکی از سکانس‌ها مینا به امیرحسین گفت: آخ آخ پاک برنامه‌های ما رو ریختی به هم امیرحسین خان. امیرحسین گفت: چطور مگه؟ مینا گفت: آخه من هر هفته این موقع می‌رفتم شمال. یه جایی هست کنار دریا، اگه بدونی چقدر قشنگه! تمام شب می‌شینم اونجا و به صدای دریا گوش می‌کنم تا خورشید طلوع کنه...



تو جمع خانوادگی که داشتیم نگاه می‌کردیم، یکی گفت: این تهرونیا روح هم بشن باز برنامه‌ی شمال رفتنشون تعطیل نمی‌شه. یکی دیگه گفت: اینو می‌گی! تو بگو روح هم که بشن، باز زود یه دوست دختر پیدا می‌کنن!

 




کلمات کلیدی : دوست دختر، دریا، سریال پنج کیلومتر تا بهشت، مهدی سلوکی، شبنم قلی خانی، داریوش فرهنگ، پریناز ایزدیار، روح، شمال، تهرونی

من و جک!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/12/24 12:11 صبح

 

یکی از فانتزیام اینه برم کنار دریا و یه دونه از این چترهای آفتابگیر بزرگا ببرم از این زرداش و یه میز و یه صندلی و یه دونه از این لیوان سی سانتیا توش آب پرتقال این هوا که عمرا بتونی یه نفسه سر بکشی و یه نی شیشه ای با یه عینک آفتابی. آقا همین جور که دارم آب میوه ام رو می خورم، یه کشتی تفریحی از اونجا رد بشه بیاد نزدیک تر آدرس بپرسه بگه جزایر قناری کجاست؟ آقا منم از فرصت استفاده کنم و آدرسو نگم بگم وایسین الان میام باهاتون نشونتون می دم خودمم داشتم می رفتم اونجا. لباسامو تنم کنم و بپرم بالا. حالا بعدا برگشتم خاطرات سفر رو واستون تعریف می کنم. فعلا منو جک می خوایم بریم واسه ناهار ماهی بگیریم. (راستی خانواده ی جک همه مسلمونن) بای.


جک

بابای جک و خود جک.




کلمات کلیدی : حمید اسماعیل زاده، دریا، آب پرتقال، نی شیشه ای، جزایر قناری، جک