ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 93/2/15 12:2 صبح
بهت نگفته بودم با اجازه ی شما یه دوره ی آموزشی مهارت های زندگی شرکت کردم. دیروز اولین جلسه اش بود. چند تا نکته ی شنیدنی استاد گفت که گفتم شاید برای تو هم جالب باشد.
1. بیشتر دختران ایرانی طبق پژوهش هایی که شده تا سن سه سالگی بلدن از با بچه شون بودن لذت ببرند و ارتباط سالم و موثر برقرار کنند بعدش دیگه نمی دوننو نمی تونن.
2. در چین وقتی جوانی می خواهد ازدواج کند، قبل از هر اقدامی باید چند جلسه دوره ی مهارت های زندگی را بگذراند و گواهینامه بگیرد.
3. پژوهش ها نشان داده که در کلاس ها و برنامه های مختلط بعد از گذشت 5 جلسه حداقل 40 درصد دلبستگی و وابستگی بین دو جنس ایجاد می شود؛ حتی اگر هر کدام متاهل باشند.
آخر جلسه از تک تک ما پرسید از این کلاس چی یاد گرفتید؟ احساستون درباره این کلاس چی هست؟ هر کسی چیزی گفت به من که رسید گفتم یاد گرفتم که خیلی چیزها هست که نمی دانم و احساسم این است که ای کاش این دوره رو خیلی زودتر ا اینها می گذراندم. استاد چند ثانیه سکوت کرد و بعد با لبخندی گفت: تواضع شما من رو آزار می ده.
این را نگفتم که بگویم حالا من مثلا خیلی آدم باحالیم که البته دروغ چرا، هستم مثل خود تو. جمله اش واسم شگفت آور بود. نیست؟
کلمات کلیدی :
تواضع،
مهارت های زندگی،
دختران ایرانی،
آزار،
چین،
گواهینامه،
کلاس مختلط
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 91/4/1 9:42 عصر
نمیدانم تا حالا با آدمهایی برخورد کردهای که اگر خشک و خالی و با کمی تکبر و بدون کاربرد اصطلاحات و آداب مودبانه با آنها رفتار کنی تحویلت میگیرند ولی اگر متواضعانه و مودبانه رفتار کنی نه. مدتی به این فکر میکردم چرا؟ دو دلیل به نظرم رسیده:
- 1. بدبینانه:
- این آدمها خودشان را حقیر میدانند. حالا اگر کسی نسبت به آنها متواضع باشد و مودبانه رفتار کند، دارد به آنها اظهار میکند که من از تو پایینترم؛ بنابراین این بابا با خودش میگوید: پس وقتی این یارو خودش اعتراف میکند که از من پایینتر است (که میشود پایینتر از پایین!)، شایستهی احترام من نیست.
زبان حال آنها این لطیفه از وودی آلن در یکی از فیلمهایش است: من دوست ندارم عضو باشگاهی بشوم که مرا به عضویت میپذیرد! ولی وقتی با تکبر با او رفتار کردی با خودش میگوید: دیدی درست میگفتم. این هم فهمید که من آدم حقیری هستم، پس وظیفهی من این است که به او احترام بگذارم.
- 2. خوشبینانه:
این آدمها احساس میکنند این طرف با این تواضع و ادب میخواهد سر آنها را شیره بمالد. در واقع ادب و تواضع ما را چاپلوسی و پاچهخواری هدفمند تلقی میکنند.
کلمات کلیدی :
تواضع،
ادب،
تکبر،
وودی آلن
ارسالکننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/11/4 1:53 عصر
دیروز نکتهای دربارهی کاربرد ضمایر فاعلی در گرامر انگلیسی دیدم، شنیدنی. قاعدهای که در آن درسهایی اخلاقی مانند ادب و تواضع و معرفت و مرام به گرامر تبدیل شده بود.
قاعده1: ضمیر I اگر با دیگر ضمایر و اسامی به کار رود بعد از آنها میآید مثلا:
If the weather is good, John and I will go to the beach
اگر هوا خوب باشد، جان و من به ساحل میرویم.
قاعده2: اما اگر گوینده میخواهد به عمل نادرست و خلافی اعتراف کند که دیگرانی نیز با او شریک بودهاند اول I و سپس دیگر ضمایر و اسامی میآیند..
I and John broke the window
من و جان شیشه پنجره را شکستیم.
حالا که حرف به این جا رسید، بد نیست یک نکته از عربی بگویم که البته در فارسی هم کاربرد دارد. زمانی بلاغت درس میدادم، روزی رسیدیم به فرق بین إن شرطی و إذا شرطی. در آن جا آمده بود إن شرطی بیانگر تردید است و إذا بیانگر اطمینان. در ترجمهی فارسی آنها هم اگر دقت کنید این فرق را متوجه میشوید. إن یعنی اگر یعنی نمیدانم فلان اتفاق رخ میدهد یا نه ولی اذا یعنی وقتی که یعنی میدانم اتفاقی حتما میافتد فقط دقیقا نمیدانم کی؟
بعد گفتم: بچهها وقتی میروید در خانهی دوستی یا تلفن میزنید و در خانه نیست و میخواهید به خانودهاش بسپارید که حرفی را به او برسانند، به آنها نگویید "اگر آمد به او بگویید فلان" چون این یعنی تردید دارم که بر میگردد خانه. یعنی به صورت ضمنی به خانوادهاش میگویید ممکن است عزیزتان برنگردد و این یعنی بد به دل آنها آوردن. بلکه بگویید "وقتی آمد" به او بگویید:... . یعنی اطمینان دارم بر میگردد فقط نمیدانم کی؟ لذا هر وقت برگشت به او بگویید... وقتی حرفم به این جا رسید بچهها دهانشان این جوری... باز مانده بود!
کلمات کلیدی :
گرامر انگلیسی،
فواعد عربی،
تواضع،
ادب،
ضمیر فاعلی