طراحی وب سایت تفکیک جنسیتی دانشگاه ها - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شما را به پنج چیز سفارش مى‏کنم که اگر براى دسترسى بدان رنج سفر را بر خود هموار کنید ، در خور است : هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد ، و جز از گناه خود نترسد ، و چون کسى را چیزى پرسند که نداند شرم نکند که گوید ندانم ، و هیچ کس شرم نکند از آنکه چیزى را که نمى‏داند بیاموزد ، و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ایمان را چون سر است تن را ، و سودى نیست تنى را که آن را سر نبود ، و نه در ایمانى که با شکیبایى همبر نبود . [نهج البلاغه]

دانشگاه مختلط و شناخت جنس مخالف؟!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/5/13 2:45 عصر


مصطفی گفت: به نظر من همین وضعیت مختلط لازمه. این جوری بهتر همدیگه رو می‌شناسن. فردا که رفتن تو جامعه سر کار به مشکل بر نمی‌خورن.

گفت: بیا دقیق‌تر به این مسئله نگاه کنیم.

اولا به نظر تو اگه دخترا جدا و پسرا جدا باشن دیگه نسبت به جنس مخالف شناخت پیدا نمی‌کنن. افراد خانواده و فامیل و مراجعه به ادارات و بازار برای خرید و ارتباط با رسانه‌هایی مثل تلویزیون و کتاب و روزنامه و... کلا فینیش؟

ثانیا این شناختی که می‌گی منظور چه جور شناختیه. منظورت شناخت تک تک افراد جنس مخالف با ویژگی‌های خاصشون که نیست؟ که اگه منظور این باشه هیچ دو آدمی دقیقا مثل هم نیستند و اطلاعاتی که درباره‌ی هر کسی به دست بیاری به درد ارتباط با بقیه نمی‌خوره.

اگه نه، منظورت ویژگی‌ها کلی و عمومی جنس مخالفه. خب این نیازی نیست که بری چشم تو چشم جنس مخالفت بدوزی که اینا را پیدا کنی. مگه این که با روش تحقیق استاندارد بیای فرضیه بدی و نمونه‌گیری کنی بعد آزمون و...!
راهش خوندن آیات و روایات و کتاب‌های روان‌شناسی و صحبت کردن با بزرگتر‌های عاقل و با تجربه است. تازه مگه دختر- پسرای دانشجو چقدر تو دانشگه فرصت پیدا  می‌کنند که بخوان این جور شناختی را به دست بیارن؟

یکی از بچه‌ها هول کرد و گفت: به قول خودت فرصت زیادی ندارند که با هم ارتباط داشته باشند پس دیگه از چی می‌ترسی بذار کنار هم تو دانشگاه درس بخونن.

 گفت: ببین این فرصت کم واسه شناخت پیدا کردن کافی نیست ولی واسه از راه به در کردن کافیه. چون یه نگاه، یه لبخند، یه طرز لباس پوشیدن خاص، یک ناز و عشوه، یه چشمک، یه متلک... همه‌ش تو دو سه ثانیه ممکنه اتفاق بیفته ولی فکر و خیال آدم رو روزها و بلکه سال‌ها می‌تونه به خودش مشغول کنه و بعدشم آدمو بکشونه به جاهایی که نباید بکشونه.

حبیب گفت: خوابگاه‌ها هم که حموم درس و حسابی ندارن که... (خنده‌ی مرگبار حضار)

 این رفیقمون که هول کرده بود، ادامه داد: خب همین‌ها که گفتی تو کوچه و خیابون و... هم می‌تونه اتفاق بیفته حالا تو دانشگاه نشد تو یه جای دیگه.

 گفت: حالا اونجا رو ما فعلا شاید نشه کاریش کرد ولی دلیل نمی‌شه که اینجا هم که می‌شه کاری نکرد. بالاخره زمینه‌ی گناه را هر چه کمتر کنیم بهتره. یک چیز دیگه هم بگم. خود پسرا که ارتباطاتشون با هم یا خود دخترا با هم که خیلی بیشتر از ارتباط با جنس مخالفه؛ تو کلاس، تو خوابگاه و اصلا خودشون هم همجنس اطرافیانشون هستن واقعا چقدر همدیگه رو می‌شناسن؟ یا اگه هم می‌شناسن، این شناخت چقدر مانع به وجود اومدن مشکلات ارتباطی بین اونا شده؟ تا چه برسه که بخوان جنس مخالف رو بشناسن که دو دقیقه که با هم صحبت می‌کنن، هزار تا فکر و خیال جور و ناجور درباره‌ی هم می‌کنن!

جواد که تا الان ساکت بود. یک چشمی نگاهی کرد و گفت: تو هم دیگه خیلی بدبینی.

گفت: ببین پسر خوب. اولا که  من الان سی و هفت سالمه و کلی موی سفید دارم. 14 ساله ازدواج کردم. یک پسر 13 ساله دارم و یک دختر چهار ساله. لااقل هفت سال دانشگاه درس خوندم و خوابگاه خوابیدم و وام صندوق رفاه دانشجویان گرفتم و کلی عکس با شورت ورزشی دارم. (خنده‌ی شدید حضار) و لااقل 10 ساله که دارم تو محیط‌ها مختلط و تک جنسی رسمی و آزاد درس می‌دم. و چند سالی هم واسه تبلیغ تو خوابگاه‌های دخترونه که هیچ کدومتون تجربه‌شو ندارین...

یکی از بچه‌ها گفت و آرزوشو داریم... که پس گردنی محکم من حرفش رو بدرقه کرد و البته مشتی هم حواله‌ی من کرد که خوشبختانه به آرش خورد. و به سرعت جام رو عوض کردم چون دیگر حاشیه‌ی امنم رو از دست داده بودم... "گفت" ادامه داد:

آره و خوابگاه‌های پسرانه . هنوز بگم؟ پنج ترم مشاوره خونده‌ام تو شهید بهشتی و همین الانش هم تو یه مرکز ملی مشاوره ارزیاب محتوایی هستم. حالا دیگه اگه ندونم چه خبره، باید برای لای جرز دیوار تغییر کاربری بدم. (باز هم خنده‌ی شدید حضار)
آقا مشکلات ارتباطی‌ای که بچه‌های ما با جنس مخالف دارن. ریشه‌های مهم‌تری داره از جمله نداشتن مهارت‌های زندگی؛ مثل مهارت اعتماد بنفس، مهارت تصمیم‌گیری، مهارت کنترل خشم، مهارت مواجهه با ناکامی، مهارت کنترل استرس، مهارت برنامه‌ریزی و... که اینا با مطالعه و مشاوره و کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزشی-تربیتی حل می‌شه. نه این که سر کلاس بلوتوث روشن کنم و واسه دخترا کلیپ‌های ممنوعه بفرستم یا برم با دختر خوشگل/ پسر خوش تیپ کلاسمون تو کافی شاپ کافه گلاسه بخورم... آره داهاش.

 
بخش اول این گفتگو

بخش دوم این گفتگو

بخش سوم این گفتگو




کلمات کلیدی : دختران، پسران، تفکیک جنسیتی دانشگاه ها، شناخت حنس مخالف، مهارت های زندگی