طراحی وب سایت بقال - کوهپایه
[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]

خوش به حال سهراب!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/6/1 5:33 عصر

 

خوش به حال سهراب
پدرش وقتی مرد، پاسبان‌ها همه شاعر بودند
مرد بقال از او می‌پرسد، چند من خربزه می‌خواهد.
ولی سهراب به او می‌گوید: دل خوش سیری چند؟

ولی سهراب عزیز
پدرم وقتی مرد، پاسبان‌ها همه هیتلر بودند!
مرد بقال دکانش را بست، تا نپرسد از من، آیا خربزه می‌خواهم؟

خوش به حالت سهراب
...



 




کلمات کلیدی : پدر، سهراب، پاسبان، شاعر، بقال، خربزه، هیتلر