طراحی وب سایت سرگرمی های من در واتس آپ و وایبر! - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا برادری که مادرت او را نزاده است . [امام علی علیه السلام]

سرگرمی های من در واتس آپ و وایبر!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 93/9/14 12:2 صبح

 

گفته بودم برات که بعد از اینکه گوشیم سوخت و مدتی گوشی درست و حسابی نداشتم، دوستی مهربان برایم یه گوشی خرید که بر خلاف گوشی های قبلی ام که بعدا فهمیدم همشون خنگ تشریف داشتن، این یکی هوشمنده. با خریدن این گوشی باهوش، از بس هر جا رفتم هی بهم گفتن واتس آپ داری یا نه؟ رفتم پرس و جو کردم ببینم این واتس آپ چگونه هستومندی است. اول ها که اسمش رو می شنیدم همش یاد دکتر واتسون دستیار شرلوک هولمز می افتادم ولی بعد فهمیدم نه بابا قصه چیز دیگری هست، خلاصه دیدیم نه بابا واتس آپ از نون شب هم واجب تر است.یعنی آدم گوشی نداشته باشد اصلا ولی واتس آپ داشته باشد.

 

خلاصه بعد از اون با وایبر آشنا شدم و آن را هم خدمتش ارادت پیدا کردم. حالا تازه فهمیدم که می گن ننه ی ذلیل مرده ی این وایبر تو خود وسط تل آویووه لامصب، کنار میدون دست چپ، جنب فلافلی شارون شلوار. خلاصه حالا موندم از یک طرف محیط زیباش رو دوست دارم از یک طرف دیگه بدجوری از دست این اسرائیل نامرد شکارم. مشکل بعدی ام اینه که بعضی دوستام که باهاشون چتینگ دارم، فقط تو وایبر هستن، خلاصه همین طور وجدانم در نوسان است که چی کار باید بکنم. حالا گیرم وایبر رو کنار گذاشتم، اومدیم معلوم شد واتس آپ هم مرکزش تو نیویورکه دو کوچه اون ورتر خونه ی اوباما بی چشم و رو، اون وقت چی کار کنیم ما؟ گوگل هم که ظاهرا با سیا و موساد و... دل می ده و قلوه می گیره... من شخصا از برادران شورای مجازی خواهش می کنم یه فکری برای ما بکنند. گناه داریم به خدا.

 

 

می دونم حتما الان داری فکر می کنی یه خوره ی چت توی واتس آپ و وایبرم. نه به خدا. باور کن اصلا هر چند روز یه بار ممکنه تو گروه هایی که بچه ها به زور عضوم کردن یه سری بزنم یا نزنم. فقط سه چهار نفر رفیق شفبق دارم تو این دو تا که گاهی یه کم با هم حرف می زنیم.

 

البته راستش هر روز دو سه بار هر دوشون رو چک می کنم و زیاد کاری به محتواها ندارم دو چیز این دو تا برام جالبه یکی اینکه بفهمم از بر و بچ کی گوشی جدید هوشمند خریده یا واتس و وایبر نصب کرده و بعضی از رفقا رو که گاهی مثلا 20 ساله ندیدمشون حالا عکسوش رو می بینم و بعد با آخرین تصویری که ازش در خاطرم مونده بود، مقایسه می کنم و تغییراتی که در این این سال ها کردن رو مرور کنم و اینک همی بینم بعضی هاشون چه جونورایی بودن ولی الان خوشبختانه آدم شدن انگار و بعضی هاشون آدم بودن هان ولی الان چه جونورایی شدن و بعضی ها هم که همون خری که بلانسبت بودن موندن و عن قریب خر نیز خواهند مرد، دسته ی چهارم هم که معلومه و بنده خدمتشون ارادت دارم.


 

یکی دیگه تغییر عکس پروفایل ها است که بر اساس اون یه حدسایی می زنم که الان طرف تو چه وادی هایی سیر می کنه و سعی می کنم بفهمم چرا عکسش رو تغییر داده و سعی میکنم توی این تغییر عکسای مکرر بعضیها، یه منطق یه الگو رو کشف کنم. اینکه بعضیا عکس نذاشتن چرا؟ اینکه فلان عکس رو گذاشته چرا؟ و یه چیزای جالبی دستگیرم می شه. یه نمونه اش رو بگم مثلا دیگه الان تقریبا می تونم از تصویر پروفایل طرف حدس بزنم کدوم نیازشه که برآورده نشده و این روزا درگیرشه.

 

خب ولش کنم. یاد کودکی مان افتادم که یه کتاب که دستمون می رسید اول عکساشو نگاه می گردیم. تازه شم بیکارعلاف هم خودتی. خب هر کسی یه سرگرمی ای داره اینم سرگرمی منه مشکلی داری؟ هان هان هان؟!






کلمات کلیدی : اسرائیل، اوباما، عکس، گوشی هوشمند، واتس آپ، وایبر، آمریکا، پروفایل، شارون، تل آویو، نیویورک، فلافل