چرا بعضی مردهای زمان ما نسبت به بدحجابی زن هایشان ساکت اند؟
1. عادت؛
بعضی مردها طوری بار آمدهاند که اساسا این طور لباس پوشیدن زنشان و این قدر راحت بودن آنها با مردهای دیگر را زشت و عیب نمیدانند، چون مثلا از کودکی، مادر و خواهر و عمه و خاله و... را همین طوری دیدهاند.
2. ناتوانی؛
بعضی مردها از سر و وضع همسرانشان و ادا و اطوار آنها در بین نامحرمها ناخشنودند و گاهی هم ابراز میکنند؛ ولی در نهایت نمیتوانند مانع همسرشان بشوند؛ حالا یا از ترس، چون زنشان سر و زباندار است و دعوایی و چنان تسمهای از گردهی مرد بیچاره کشیده که ماست نمیتواند بگوید یا تاب قهر و ناز و گریه و دلخوری او را ندارند شاید هم به دلیل دیگری.
3. جلب توجه؛
اشتباه نشود منظور این نیست که خانم جلب توجه کند؛ منظور این است که بعضی شوهران با سر و لباس و بر و روی همسرشان جلب توجه میکنند؛ همان طور که مثلا با مدل مو، ماشین، موبایلشان یا هر چیز دیگری کاری میکنند تا به چشم بیایند. در واقع برای بعضی آقایان، همسر جزء وسایل زینتی زندگی است.
این طور بگویم که وقتی این آقا کنار خانمش با آن سر و وضع و رفتار و ادا راه میرود دارد، تو دلش به همه میگوید: "ببینید من چقدر باحالم و بالاتر از شما که این خانم به این خوشگلی و تیپ من رو پسندیده، برید کف کنید!" یا جملاتی از این قبیل.
4. توافق ناگفته
بعضی مردها ساکت میمانند؛ چون اگر بخواهد به همسرش گیر بدهد که چرا این طور لباس میپوشی و این طور اون طور با مردها راحت رفتار میکنی، همسرش هم به او میگوید: خودت چرا این این طوری به زنای دیگه نگاه میکنی و این طوری باهاشون حرف میزنی و رفتار میکنی؟!
برای همین ترجیح میدهد عیسی به دینش باشد و موسی به دینش. در واقع توافقی ناگفته بینشان واقع شده که من کاری بهت ندارم تو هم کاری بهم نداشته باش. بذار خوش باشیم.
کلمات کلیدی :