اگر خانمها همدیگر را سوار میکردند...
یکی از نادرترین اتفاقاتی که ممکن است آدم در طول زندگیاش شاهد آن باشد، این است که خانمی راننده، خانم دیگری را که پیاده کنار خیابان منتظر تاکسی یا اتوبوس است، سوار کند. از آن نادرتر این است که حانم، خود، راننده نباشد؛ بلکه کنار دست شوهرش نشسته باشد و یکوقت دلش به رحم آید و از او خواهش کند که خانمی را که زیر برف و باران یا زیر آفتاب سوزان است، سوار کند و تا جایی برسانند.
در طول تاریخ تنها یک مورد گزارش شده و آن هم مربوط به پسر خالهی حمورابی است که روزی با درشکهی مخصوص خود به همراه همسرش داشته میرفته جایی که دختری دهاتی را میبینند که شیر ژیانی مدل 58[1] دارد تعقیبش میکند، اینجاست که زنش مردانگی کرده و از او میخواهد که او را سوارش کند، او هم او را سوار میکند و تا جایی میرسانندش.[2] بعد از این دیگر مورد مشابهی دیده نشده است.
این در حالی است که اگر خانمهای محترم در حرکتی خودجوش همدیگر را سوار میکردند، فواید بسیاری نصیب خود آنها از یک سو و جامعهی بشری از دیگرسو میشد. از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- آمار زنانی که به بهشت میروند به طور فزایندهای افزایش مییافت.
- بسیاری از اتومبیلهای مدلبالای مسافرکش تغییر شغل میدادند.
- بسیاری از آقایان انگیزهی انسانی خود را از چرخزدن در خیابان از دست میدادند و به کار و زندگیشان میرسیدند و مشکل ترافیک هم حل میشد.
- بسامد بوقهای اون جوری، بشدت کاهش مییافت و آلودگی صوتی هم همچنین.
- در اتوبوس و مترو دیگر مشکل پیدانکردن صندلی برای نشستن تا حد زیادی حل میشد.
- خانمها با این کار میتوانستند در صورت تمایل به اقتصاد خانوادهی خود هم کمکی بنمایند.
[1] . مدلهای جدید این ژیان، زانتیا نامیده میشوند.
[2] . و در اینجا شاهدان تصریح کردهاند که سامشو- ایلینا (شوهره) نه عاشق آن دختر شد و نه با او ازدواج کرد؛ هر چند اگر دوستان صدا و سیمایی ما بخواهند سریالش را بسازند حتما حداقل یکی از این دو گزینه اتفاق میافتد. حالا میبینید.
کلمات کلیدی : رانندگی خانم ها، حمورابی، مترو، اتوبوس، صدا وسیما، حمید اسماعیل زاده