بستنی از ماست!
رفته بودیم خانهی داداشم واسه ناهار. زهرا (دختر پنج سالهام) کنارم بود و داشت آخرین جزء غذایش که کاسهی ملامین کوچک ماستی بود، قاشق قاشق میخورد. رو کرد به من گفت: بابا بابا میدونی چطوری با ماست بستنی درست میکنن؟
- چطوری؟
- یه بستنی دوری از مغازه میخری...
(بستنی دوری همان بستنی قیفی است که زهرا به دلیل این که وقتی از بستنی از خروجی دستگاه خارج میشود، فروشنده آن را دور میدهد تا به صورت حلقوی در قیف جاگیر شود، آن را بستنی دوری نامیده است. تعریف دوم: تنها بستنیای که میتوانم زهرا را قانع کنم که دونفری است و اجازه میدهد نوبتی به آن لیس بزنیم. نکته: گفتم لیس یاد جملهای از مرحوم سید حسن حسینی افتادم که گفته بود: زبانی که حرف حق نزند، تنها به درد لیسزدن بستنی میخورد.)
اصلا چی میگفتم؟ آهان... داشتم میگفتم که زهرا داشت روش درستکردن بستنی با ماست را به من آموزش میداد. گفت: یه بستنی دوری میخری. بعد این جوری میذاریش تو ماست بعد هی دورش میدی تا نونش آب بشه. بعد دیگه تموم...
کلمات کلیدی : بستنی، ماست، بستنی قیفی