فلسفه کشک در حجاب و عفاف!
بیمقدمه: تا جامعهی ایرانی، ازدواج موقت و ازدواج مجدد را همانند ازدواج دائم، محترم و مقدس نشناسد، محال است مشکلات او در رابطه با حجاب و عفاف حل شوند. نمیگویم اگر این دو نسخهی الهی عملی شوند، مشکلات جامعهی ما در حجاب و عفاف کاملا حل میشوند، میگویم تا اینها عملی نشوند، آن مشکلات حل نمیشوند (دقت شود).
شما بگویید! گرسنه و تشنهای را که از شدت عطش و گرسنگی، دل و جگرش دارد پاره پاره میشود و برای همین دارد داد میزند، میتوانی با سخنرانی دربارهی این که داد کشیدن خوب نیست؛ چون تارهای صوتیات خراب میشود و در آینده نمیتوانی خواننده بشوی، آرام کنی؟! یا به او بگویی این هوار کشیدنت باعث میشود همسایهها که الان در حال چرت بعد از ناهار هستند، چرتشان پاره میشود، زشت است؟!
باورت نمیشود این حدیث را ببین! پیامبر اکرم (ص) فرمود: جبرئیل امین از سوی خدای لطیف و خبیر برایم پیام آورد که دختران باکره مانند میوهی درخت هستند. وقتی که برسند باید آنان را چید و گرنه خورشید و وزش بادها تباهشان میکند، هنگامی که دختران باکره به آن حد رسیدند که زنان دیگر، آن موقعیت را دریافتهاند، دارویی جز شوهر کردن ندارند و گرنه از فاسد در امان نخواهند بود؛ زیرا آنها بشر هستند...[1]
حالا هی بیاییم، همایش بگیریم، کتاب و مقاله چاپ کنیم، عکسهای زیبا از دختران محجبه پوستر کنیم، هی بگیریم، هی ببندیم، هی بیانیه صادر کنیم که بله حجاب اِلِه، عفاف بلِه.
بله. این وسط افرادی هم هستند که سیرند و سیراب ولی میبینند شهر شلوغ است و عدهای فریاد میکشند، آنها هم جوگیر میشوند و برای این که به خیال خودشان از قافله عقب نیفتند، فریاد میکشند.
نکتهی پایانی: بعضیها وقتی حرف ازدواج موقت و مجدد را میشنوند، لایهای از قدسیت و معنویت آنها را فرا میگیرد و چنان اخ و تُفی راه میاندازند که گویی از فرشتگان لاهوتی هستند و دیگران، دیو سیرتان دوزخی. برادر من/ خواهر من! نیاز دو جنس به همدیگر که تنها جسمی نیست، نیازهای احساسی و عاطفی را اگر نگوییم بیشتر است، کمتر نیست. البته ما آدمها و الّا شما فریشتگان، منزّهید از این پلشتیهای ما. نه؟
[1] . شیخ محمد بن حسن حُرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج20، حدیث25037
کلمات کلیدی : فلسفه، ازدواج موقت، ازدواج دائم، کشک، حجاب، عفاف