پاره کنم یا آتیش بزنم!؟
1
دختر برادرم کلاس پنجم است یک روز گفت: عمو یه کم ریاضی کمکم میکنی؟ (آخه من خان عموش هستم)...
ضمن درس، یک جایی، فرمول مساحت مثلث را لازم داشتیم که من یادم رفته بود. گفتم: عمو برو کتاب ریاضی کلاس چهارمت رو بیار اون جا نوشته. با خنده گفت: سوزوندمش. گفتم: چی رو؟
- ریاضی سال چهارم رو.
- واسه چی؟
- بدم میآد.
- تو که درست خوبه.
- آره ولی خوشم نمیآد.
- ریاضی رو تنها این بلا رو سرش آوردی؟
- نه. آخر سال که هر امتحان رو که میدم. با محمد (دادشش که الان کلاس دوم ابتداییه) میریم تو کوچه آتیشش میزنیم.
- چطوری؟
- هیچی. یه کبریت روشن میکنم. یکی ازصفحههاش رو آتیش میزنیم بعد دیگه همهش میسوزه.
- خسته نباشی عمو...
2
دیروز محمد مهدی پسرم که کلاس اول راهنمایی است. خیلی جدی گفت: بابا به نظرت بعد از امتحان علوم کتابم رو پاره کنم یا آتیش بزنم؟ گفتم: واسه چی میخوای همچین کاری بکنی!؟
- بدم میآد ازش.
- تو که نمرههات از علوم خوبه؟
- آره ولی سخته.
کلی برایش فک زدم و نصیحت کردم و استدلال آوردم که کار غلطی است. ولی فکر کنم نظرش هنوز همان باشد.
3
امروز از در مدرسهای راهنمایی میگذشتم. از کنار مدرسه جدولی چمن کاری شده، شروع میشد و پیش میرفت. روی چمن تکه تکه شدهی یک کتاب ریاضی پراکنده بود که تکه بزرگهی آن اندازهی گوش یک دانش آموز سیزده- چهارده ساله بود.
با خودم گفتم: به به این هم از پیروان دینی که پیغمبرش (ص) فرمود: ز گهواره تا گور دانش بجوی و فرمود: فرشتگان بالهای خود را زیر پای طالب علم پهن میکنند و... این هم عشق و علاقهی وارثان ابن سینا و ابوریحان و رازی و خواجه نصیر و... به علم و دانش.
جا دارد از همهی دست اندرکاران تعلیم و تربیت در ایران تشکر کرد و دست مریزاد گفت؛ از وزرات علوم و وزارت آموزش و پرورش و وزارت ارشاد و صدا و سیما گرفته تا والدینی مثل بنده. موفق باشیم واقعا!
کلمات کلیدی : کتاب های درسی، پاره کردن، سوزاندن، تعلیم و تربیت