سه هفته سرکاری!
سه هفته است سرکارم. ببینم... بله سه هفته و سه روز. یعنی از وقتی که قرعهی کلاس آموزش وبلاگنویسی را به نام من دیوانه (بابا تواضع!) زدند. تو این مدت به هر سوراخ، سنبهای که به عقل جن میرسید! سرک کشیدهام. کتاب، مجله، روزنامه، خبرگزاری، سایت، وبلاگ، تلفن به بعضی استادان و وبپژوهان. در کنار اینها نشستهام تجربههای خودم (آخ که چقدر یخ حوض شکستم!) در این چهار، پنج سال را مرور و مرتب کردهام. خواستهام این کلاس چیزی بشود که چهار، پنج سال پیش، خودم آرزویش را داشتم و جوان ناکام ماندم.
عصر هفدهم همین ماه، اولین جلسه و قرار است ده جلسه برگزار شود. خدا کند که از قضا سرکنگبین صفرا نیافزاید (روغن بادام هم که جای خود دارد) و اهالی بیچارهی کلاس اگر از هر چه وبلاگ و وبلاگنویسی است سیر نشوند و اگر هم شدند لااقل از جان و زندگی سیر نشوند. (این دیگه تواضع نیست، خودزنیه!) تو هم برای من دعا کن! ثواب دارد بخدا!
کلمات کلیدی : آموزش، کلاس، تحقیق، وبلاگ نویسی