طراحی وب سایت ای سرطان شریف عزلت! - کوهپایه
هیچ شرفى برتر از اسلام نیست ، و نه عزتى ارجمندتر از پرهیزگارى و نه پناهگاهى نکوتر از خویشتندارى ، و نه پایمردیى پیروزتر از توبت و نه گنجى پرمایه‏تر از قناعت . و هیچ مال درویشى را چنان نزداید که آدمى به روزى روزانه بسنده نماید ، و آن که به روزى روزانه اکتفا کرد آسایش خود را فراهم آورد و در راحت و تن آسانى جاى کرد ، و دوستى دنیا کلید دشوارى است و بارگى گرفتارى ، و آز و خودبینى و رشک موجب بى‏پروا افتادن است در گناهان ، و درویشى فراهم کننده همه زشتیهاست در انسان . [نهج البلاغه]

ای سرطان شریف عزلت!

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 89/5/10 9:15 عصر


نثار شب‌های بی‌خواب و پر درد پدرم که این روزها رو در روی سرطان ایستاده است! اللهمّ اشف کلّ مریض.

 

آه، در ایثار سطح‌ها چه شکوهی است!
ای سرطان شریف عزلت!
سطح من ارزانی تو باد!
***
یک نفر آمد
تا عضلات بهشت
دست مرا امتداد داد...

 

بخشی از شعر تا نبض صبح، اثر سهراب سپهری که به سرطان خون، عطای دنیا را به لقایش بخشید.




کلمات کلیدی : پدر، سرطان، شعر، سهراب سپهری