آنچه درباره ی یک آخوند باید بدانیم! (5)
آخوند با انرژی خورشیدی کار نمی کند. متاسفانه!
استادی با فرارسیدن ایام محرم، به شاگردان طلبهاش گفت: وقتی برای تبلیغ و منبر به منطقهای میروید، شما به مردم نگویید چیزی به شما بدهند.
... یکی از شاگردان وقتی اولین مجلسش تمام شد، خداحافظی کرد و صاحب مجلس هم چیزی به او نداد. مجلس دوم هم به همین صورت تمام شد و مجلس سوم و چهارم و پنجم همین طور. روزها و مجالس پشت سر هم می آمد و میرفت ولی خبری نبود که نبود. آخوند بیچاره هم دیگر ته جیبش در آمده بود دیگر حتی کرایهی برگشتن به قم را هم نداشت. بالاخره کاسهی صبرش سرریز شد و به مردم گفت: به ما گفتهاند چیزی به شما نگوییم، به شما هم گفتهاند چیزی به ما ندهید!
____
حاج آقا محسن قرائتی در جلسهای تعریف میکرد که یک روز رفتم پیش یکی از علما که مسئولیت بزرگی در امور روحانیت داشت. از او خواستم که مبلغی را که به عنوان هزینهی ایاب و ذهاب میدهند به روحانیونی که برای اقامهی نماز جماعت و بیان احکام به مدارس می روند، کمی افزایش بدهند. اما ایشان موافق نبودند و میگفتند: صلاح نیست طلبهها زیاد وارد دنیا و مادیات بشوند. من با ایشان بحث کردم تا این که بالاخره گفتم: آقا حضرت عباس برای خدا شمشیر میزد ولی بالاخره اسبش که جو میخواست!
____
بله آخوند مسجد را اداره می کند برای خدا، مسائل دینی را بیان میکند برای خدا، صیغهی عقد ازدواج و نماز میت میخواند برای خدا، منبر میرود و روضهی حضرت اباعبدالله میخواند برای خدا و... ولی بالاخره اسبش که جو میخواهد و این اسب لاکردار او هم که متاسفانه با انرژی خورشیدی کار نمیکند!
کلمات کلیدی :