زبان مادری!
یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت
صادق، از بچههای کلاس، فارسی صحبت میکرد ولی میگفت که در اصل کرد است. میگفت که جد سومش به مناطق شهری غیرکردنشین مهاجرت کرده و الان دیگر فقط در خانه، آن هم فقط وقتی مهمان همزبان دارند، به کردی صحبت میکنند.
روزی استاد، سر درس خواست مثالی بزند رو کرد به او گفت: مثلا زبان مادری شما چیه؟ صادق کمی فکر کرد. گفت: راستش نمیدونم. چون اکثرا فارسی حرف میزنم حتی تو خونه. استاد فکری کرد و گفت وقتی تو خلوتت که دعا میکنی به چه زبونی حرف میزنی؟
- کردی.
- پس معلوم شد...
گفتم: استاد این هم یک معنا برای این که فرمودهاند بهشت زیر پای مادران است!
به نظر بنده -صاحب این وبلاگ- این کار اختصاص به طلبهها ندارد. چون همه نیاز دارند به خاصیت این کار، حالا طلبهها بیشتر.
_______________________________________________________________________
(1) جواهر معنوی (در بیانات معنوی آیتالله امجد)، درج اول، تهیه و تنظیم انتشارات سلوک جوان،چاپ دوم، قم، 1387.
کلمات کلیدی :