ازدواج بین راهی!
این داستان هم واقعی است.
سوار آژانس بودم و داشتم به طرف ایستگاه قطار میرفتم که بروم شهرستان. پیامکی رسید.
1. سلام حاج آقا ببخشید که مزاحم میشم میتونم یه سوال شرعی بپرسم؟
خواهش می کنم. در خدمتم اگه بلد باشم.
2. می خواستم بدونم برای متعه نیاز به اجازه پدر دختر و پسر هست؟
تا جایی که من می دونم اجازه پدر دختر لازمه
3. اگه بدون اجازهی پدر متعه کنه عقد باطله؟ اگه پدرش بدون دلیل مخالفت کنه.
آره عقد باطله.
4. پس چی کار باید انجام بدم؟ یه راه حلی چیزی؟
ای بمیرم الهی.
5. تحمل توی این روزگار خیلی سخته و اصلا دوست ندارم به گناه آلوده بشم
6. و اصلا به پدر و مادرم نمی تونم بگم چون خیلی بی منطق هستن
پسری یا دختر؟ راستی منو از کجا می شناسی؟
آقا ببخشید چقدر میشه؟ ..دیگه رسیده بودم ایستگاه. رفتم داخل. هنوز نیم ساعتی به آمدن قطار باقی بود...
7. پسر و 17 سالمه از بچههای دبیرستان ... هستم
آخی نازی
8. حاجآقا حالا مسخره کن. تو رو خدا یه فکری ذکری بکن چی کار کنم؟
مسخره چیه دلسوزی می کنم.
آخه منم این دوره رو گذروندم میدونم چی می کشی
9. خوب هیچ راهی وجود نداره که بشه بدون درد از این دوره گذشت؟
یا صاف به خانوادت بگو زن می خوام یا فعلا کلا فراموش کن.
10. وقتی میدونم آخرش یه کشیدی توی صورتم می زنه مگه مرض دارم
11. وقتی می تونم در کنار اینا از زندگی لذت ببرم چرا باید به خاطر افکار غلط پدر و مادرم سختی تحمل کنم من هر طور شده یه راه حل درست پیدا می کنم.
سخته ولی اراده ی آدم میتونه کوه رو جا به جا کنه. بچسب به عبادت مسجد دعا درس و ...
12. اراده می کنم که به کمک خدا راهی مناسب برای این مشکل پیدا کنم و می تونم
13. اگه بدونم که تا یک سال دیگه به هدفی که دارم میرسم می تونم تحمل کنم ولی وقتی فکر می کنم تا 5 یا 6 سال دیگه خبری نیست مو به تنم سیخ میشه
اگه یه چیزی داری که تحریکت می کنه. دوستی تلویزیون ماهواره اینترنت کتاب مجله چشم بلوتوث بذاری کنار راحت میشی. ورزش هم عالیه.
14. حاجآقا خیلی ممنون ببخشید مزاحمتون شدم استفاده کردیم! (1) خدا حافظ.
قربانت.
_______________________________________________
(1) این علامت تعجب از من نیست از اوست.
کلمات کلیدی :