... ازدواج در دبیرستان!
دبیرستان شاهد و بچههای سالدوّم ریاضی و یک حاجآقای مفت(ی)!
برای موضوع بحث، از بچّهها نظرخواهی کردم. چند چیز گفتند و نوشتم روی تخته. از جمله گفتند: ازدواج!
- تو رو خدا نگاه کنین. آخه شما رو چه به ازدواج؟! آی چه بوی شیری میآد... (خندهی شدید حضّار)
به خودم گفتم: ببین! سن خود ازدواج رفته بالا ولی سن میل ازدواج اومده پایین!
دیدم ولکن نیستند. یکی گفت حاجآقا! راسته که ازدواج، بعضی وقتا واجب میشه؟
گفتم: آره و توضیح دادم...
یکی دیگر گفت: حاج آقا این درسته که آدم ازدواج که کرد دینش کامل میشه؟
- اینجوری که تو گفتی نه ولی روایت داریم کسی که ازدواج کرد نصف دینش حفظ میشه و باید برای نصف دیگهش تقوا رو رعایت کنه.
یواشکی توی دلم گفتم: بندههای خدا نمیدونن بعضیا هستن، بعد از ازدواج، همون نصفهی اوّلی رو هم از دست میدن!
کلمات کلیدی :